در قرن نوزدهم، سوئد عمدتاً کشوری مهاجرفرست بود و بسیاری از اهالیاش در جستوجوی زندگیِ بهتر به آمریکا مهاجرت کردند. در قرن بیستم، این وضعیت تغییر کرد.
ظاهراً سلطان محمد گفته بود «هیچ یهودیای در مراکش وجود ندارد. ما تنها شهروندان مراکشی داریم.» عجیب نیست که مقامات ویشی از این نوع صحبتها خوششان نمیآمد و سلطان بارها و بارها با آنها سرشاخ شده بود.
«من مرضیه هستم و تو این پادکست با کسانی صحبت میکنم که به خاطر یه ویژگی، یه اتفاق، یه تجربه یا انتخاب، با دیگران احساس فاصله میکنند.»
مایکل والزر، فیلسوف آمریکایی، در این کتاب تعریفی «اخلاقی»، و نه «سیاسی»، از صفت «لیبرال» ارائه میکند: فردی که فارغ از تعهدات ایدئولوژیکِ خود، روادار، بلندنظر، منصف و عاری از تعصب است و احساس نمیکند که حتماً باید در هر بحثی پیروز شود.
جوامع مدرن بر سر نوعی رواداریِ نصفه و نیمه به توافق رسیده و پذیرفتهاند که در محدودهی نظم عمومی، مردم میتوانند هر مناسکی را که مایلاند به جای آورند زیرا هیچیک از این اقدامات بر نحوهی تصمیمگیریهای مهم یا نظم زندگیِ مدنی و شخصیشان تأثیری نخواهد داشت.
تعلیم و تربیت در دنیای سیال، مصرفگرا و آکنده از اطلاعات چه دشواریهایی دارد؟ ویژگیهای یک نظام آموزشیِ کارآمد چیست؟ چگونه میتوان با پرورش «شخصیت» به «تقدیر» شکل داد؟ دومین پادکست «یک کتاب» را به مناسبت «روز جهانی آموزش» (۲۴ ژانویه) به کتابِ «دربارهی تعلیم و تربیت، گفتگوی زیگمونت باومن و ریکاردو ماتزئو»، اختصاص دادهایم.