واژهی سانسور، برخلاف خودش، برای ما برزخیانِ از سنت مانده و از مدرنیته رانده چندان کهنه نیست. کاربرد رسمیاش برمیگردد به دورهی ناصری که به پیشنهاد اعتمادالسلطنه و به دستور شاه ادارهی سانسور برای کنترل و نظارت بر مطبوعات و کتاب برپا شد. این اداره در دل انطباعات جا خوش کرد تا «دایرهی تفتیشِ» دلخواستهی وزیر به راه بیفتد و او بتواند «مراقب و مواظب» چاپ و نشر در ممالک محروسه باشد.
یادی از ناظم حکمت، شاعر انقلابی ترکیه که شهرت و اعتباری جهانی داشت اما آثارش در کشور خود او ممنوع بود و سالهای بسیاری از زندگیاش در زندان و تبعید گذشت.
امروز میدان موسیقی رپ میزبان نسل چهارم است. حالا که بیش از ۹۵ درصد مردم ایران به اینترنت دسترسی دارند، تعداد رپکُنها آنقدر زیاد است، و آنقدر از جانب جوانان شنیده میشوند که بههیچوجه نمیتوان انکارشان کرد. ما با نظر به چنین چشماندازی در این پادکست در جستجوی پاسخ این پرسش هستیم: چرا رپ فارسی مهم است و باید به عنوان یکی از مهمترین جریانهای هنری و اجتماعی ایران آن را واکاوی کرد؟
فرصت زندهزیستن برای بکتاش آبتین کوتاه بود و خبر پادربند بهکشتندادنِ او برای ما هنوزماندگان جانکاه. جرم آبتینِ شاعر و مستندساز نه شعر یا فیلمش بلکه پایداریاش در دلسپردگی به اصل و آرمان آزادی اندیشه و بیان بیاماواگر بود. جرمش از جنس جرم محمد مختاری شاعر بود. شیوهی کشتنِ او اما آن نبود که با مختاری به کار بستند.
در بیشتر زمینههای روزنامهنگاری کار کرده بود، خبرنگاری کرده بود، مجلهنویسی کرده بود، پاورقی نوشته بود، ورزشینویس مبرز و مشهوری شده بود، کیهان ورزشی راه انداخته بود، مصاحبههای فراوانی با استادان ادب فارسی انجام داده بود، گزارشهای جانانهای دربارهی شخصیتهای ادبی نوشته بود، و به غیر از اینها چندین دیپلم و مدرک دکتری در جیب داشت.
بیش از یک دههی قبل در خیابان انقلاب، بهویژه حد فاصل چهارراه ولیعصر تا میدان انقلاب، آنقدر کتابهای خواندنیِ دست دوم و نو در بساط دستفروشها به چشم میخورد که نمیشد به راحتی از آنها گذشت.