زمستان ۱۳۸۷، نسخهی پیش از انتشار کتاب «دفترچهی خاطرات....» به دستم رسید. نوشین احمدی خراسانی، نویسندهی اثر، از من خواسته بود که نسخهی تایپ شده را بخوانم و نظر بدهم. شوق انتشار اثری منتسب به تاریخ شفاهی زنان ایران در آن زمستان سرد...
وقتی شوهر بیوفای «راما تولای» از دنیا میرود، دوست قدیمی و صمیمی او «آیساتو» با نوشتن نامهای به او تسلیت میگوید. پاسخ بلند و طولانی راما تولای به این نامه اساس شکلگیری داستان «نامهای بسیار طولانی» شده...
تا سالهای سال، در میان اهل و نااهل از متن مغشوشی به نام «تأدیب النسوان» سخن میرفت اما نام نویسندهی آن برهیچکس روشن نبود. گاه گفته میشد که نویسنده، آخوندی است حجرهنشین و گاه سخن از یکی دو شازدهی قجر بود و گاه به علت لحن طنزآمیز (در واقع، هجوآمیز) آن را به عبید زاکانی نسبت میدادند. سرانجام ...
کتاب سایهروشن نمونهای است از یک روایت چندصدایی و ترکیبی است از یک تحقیق جامعهشناختی/مردمشناختی با چاشنی ادبیات. این کتاب حاصل «همنوشتی» پانزده زنِ اکثراً مهاجر و پناهندهی ساکن هلند است که زیر نظر دکتر هاله قریشی و همکارش کریستین برینکخریو طی یک دورهی کارگاه آموزشی سرگذشتنامهنویسی در سال ۲۰۱۰ به زبان هلندی تهیه و تدوین شده است.
ابراهیم داریوش، با یادآوری اهمیت و ضرورت برخورداری از رویکرد بومی/جهانی در ترسیم نقشهی راه، هدایت و گسترش جنبشهای مستقل زنان منطقه پرسشهایی را پیش روی ما میگذارد: آیا این امر روند فروکاهیدن جنبشی مردمی به جنبش تشکلهای وارداتی است؟ آیا جنبش زنان افغان در دوران پس از طالبان را میتوان «برساختهی سازمانهای مردمنهاد وارداتی» دانست؟