پس از جنگ جهانیِ دوم، عقیده به ژنتیکی بودن تفاوتهای موجود میان بهاصطلاح «نژادها» به یکی از محرّمات تبدیل شد. اما حالا با خیزش راست افراطی چنین باوری دوباره شایع شده است.
از نخستین انتخابات دموکراتیک چندنژادیِ آفریقای جنوبی در ۲۷ آوریل ۱۹۹۴، بیست و پنج سال گذشته است. قرار بود که این انتخابات به تفکیک نژادیِ نهادینهی حکومت آپارتاید پایان دهد. اما به نظر میرسد تغییرات ناچیز بوده است. آفریقای جنوبی هنوز کشور دو ملت است: سفیدپوستان ثروتمند و سیاهپوستان فقیر.
من فکر میکنم که همهی ما خوانندگان بهتری خواهیم شد اگر این را بفهمیم: آن کسی که در زمان سفر میکند نویسنده نیست، خواننده است. به سراغ یک رمان قدیمی که میرویم، کاری که میکنیم این نیست که رماننویس را به دنیای خودمان بیاوریم و مشخص کنیم که آن نویسنده آنقدر روشناندیش بوده که به اینجا تعلق داشته باشد یا نه؛ این ما هستیم که به دنیای او سفر میکنیم و سرگرم سیاحت آن دنیا میشویم.
این که ما میتوانیم و باید «مستقل» بیندیشیم، آرمانی منطقی است؛ این را نباید با این توهم غیرمنطقی خلط کرد که میتوانیم کاملاً «مستقل» بیندیشیم. محیط ما چنان تأثیر ژرفی بر تفکرمان دارد که اغلب از آن غافلایم. وقتی میشنویم که بزرگانی مثل کانت و هیوم هم فرزند زمان خود بودند، میفهمیم که حتی بزرگترین ذهنها نیز میتوانند از اشتباهات و شرارتهای زمانشان غافل باشند.
ایدهی برخورد دیرینه میان «دنیای اسلام» و «دنیای غرب» از اسطورههای خطرناکی است که در دوران مدرن به وجود آمده است. مبنای این اسطوره برداشتهای تحریفشدهای از ماهیت اسلام و ماهیت غرب، به عنوان دو تمدن کاملاً مجزا و متخاصم، بود. در اواخر قرن نوزدهم و در اوج عصر امپراتوریها، استعمارگران با ترویج بنیادگرایی تندرو میان تبعههای مسلمان خود، بنیانهای مفهومی برای «نهضت اتحاد اسلامی» را به وجود آوردند.
کریستیَن پیچولینی، مهمان برنامهی رادیویی «هوای تازه»، انرژی و انگیزهی تازهای به پژوهشگرانی بخشیده است که کارشان تحقیق در مورد گروههای نفرتپراکن و نژادپرست است. پیچولینی در نوجوانی به یکی از گروههای نئونازی پیوست، و به زودی رهبر یکی از خشنترین گروههای معتقد به برتری نژاد سفید شد، اما از آن جنبش بیرون آمد و سازمانی برای مبارزه با نژادپرستی به راه انداخت.