گفتگو میان جنبشهای صلحطلب اروپای غربی و گروههای حقوق بشر در شرق سهمی حیاتی در غلبه بر تعارضات موجود در این قاره ایفا کرد و مبانی یک زبان سراسری را برای جامعهی مدنی فراملی و انسانگرایانه بنیان نهاد. این ادعا که وقایع سال ۱۹۸۹ تماماً عبارت از «جبران عقبافتادگی» شرق از غرب بوده، نشانهی غفلت از این تاریخچه است.
مردم هیچ یک از کشورهای دموکراتیک هرگز چنین ثروتمند، سالم، و بهرهمند از آرامشی نسبی نبودهاند. این مردم همچنان مغموم هستند و اینک برای ما قبول این که فرزندانمان بهتر از ما خواهند زیست کار آسانی نیست.
دیدگاههای زوالگرایانه ویژگیهای مشترکی دارند. آنها در دورههای آشوب و عدم اطمینان، خریداران بیشتری دارند. آنها همچنین از این گرایش مشترک برخوردارند که فکر میکنند احتراز از حلقههای آتش جهنم تنها از طریق نوعی رنج بزرگ یا یک شخصیت کاریزماتیک بزرگ امکانپذیر است.
مرخصیِ پژوهشی در بارسلون به من اجازه میداد تا همهی دانستههایم دربارهی ناسیونالیسم را محک بزنم. میتوانستم از نزدیک ببینم که روایتهای ناسیونالیستیِ رقیب چطور هماهنگی و همزیستیِ مسالمتآمیز میان گروههای فرهنگی مختلف را از بین میبرند. میتوانستم بفهمم که چطور اصل خودگردانیِ ملی میتواند گروهی از مردم را برانگیزد تا خواهان تشکیل کشوری مستقل شوند. اما در عین حال میتوانستم بفهمم که چطور ایدهی وحدت ملی تکثر و تنوع را به خطر میاندازد.
همهی ما در ابتدا مهمانایم. موجودات کوچولوی بیپناهی هستیم که دیگران باید تمام نیازهایمان را برطرف کنند. موجوداتی، که تا مدتها، نمیتوانیم جبران مافات کنیم اما معمولاً در زندگی پرستارانمان جا خوش میکنیم و برای همیشه در قلب آنها جا میگیریم.
مفاهیمى که براى درک عالم سیاست به کار مىبریم همواره بر خودِ سیاستهایى که به توضیح آن مىپردازد، تأثیر میگذارد این مفاهیم به روشن شدن جنبههایى از یک متن سیاسى کمک مىکنند اما دیگر جنبهها را به طور کلى تیره و تار مىسازند.