من عاشق درختها و کوهها و دشت و بیابانهای ایرانام. عاشق کوچههای تنگ و بوی خاک. عاشق زبان فارسی و حتی تعارف کردنهایی که گاهی بوی ریاکاری میدهند ولی وقتی در کلیت فرهنگ ایران به آن نگاه میکنیم، میبینیم که ریشه در احترام دارند.
پس از حاکم، بازیگر و مردم، استادیوم به عنوان ضلع چهارم در گردهمایی این عناصر، جزء اصلی پیونددهندهی مردم با سیاست و ایدئولوژیِ مسلط به شمار میرود. مکانی که در طول تاریخ دستاویزی برای وحدت ملی و برانگیختن احساسات مردمی و تحریک هیجانات ناسیونالیستی بوده و تبلیغات حکومتی از این راه به سادهترین شکل ممکن به میان اجتماع راه یافته است.
بسیاری از فعالان حقوق زنان، برابری در قصاص را به دلیل مخالفتشان با اعدام، از فهرست خواستههایشان کنار گذاشتهاند و خواهان اعدام مردان قاتل، به خاطر رعایت برابری جنسیتی نیستند. اما در نبود قوانین عادلانه و منصفانهای که جایگزین قصاص باشند، چنین معافیتهایی برای مردان، هزینهی کشتن زنان را پایین آورده و ترویج و تشویقکننده قتل زنان به حساب میآیند.
اکنون تقریباً نیمی از کشورهای جهان مجازات اعدام را لغو کردهاند. از فرآیند لغو مجازات اعدام در این کشورها چه میدانیم؟ آیا بین دموکراسی و لغو این مجازات رابطهی معناداری وجود دارد؟ کدام روند برای لغو مجازات اعدام موفقتر بوده است: لغو گام به گام یا یکباره؟ این مقاله به مناسب «روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام» (۱۰ اکتبر) از مجموعه مقالات آسو دربارهی اعدام، باز نشر شده است.
ما جنگ را تجربه کردهایم، پس عاقبت تمام میشود. ما تنهایی را از سر گذراندهایم، پس آدم به هر حال تحمل میکند. ما ستم دیدهایم پس به هرحال انسان تاب میآورد. خیر! همیشه این طور نیست. گاهی یکی فریدون میشود و مجالی نخواهد داشت برای تاب آوردن.
دهم اکتبر «روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام» است. اما برای حذف مجازات اعدام، آیا ضرورت دارد که درصد قابل ملاحظهای از مردم، استدلالهای مخالفان این مجازات را بپذیرند و با آنان همراه شوند؟ یا این که نهاد «دولت» میتواند – یا باید – بدون توجه به این که مردم چه فکر میکنند، مجازات اعدام را لغو کند؟