دوباره باید از راه حیرتان وارد اوزبیکستان میشدم. ... خانمی که مامور مرزی افغانستان بود گفت این قرصهای سردردی را که داری همینجا بگذار و با خودت نبر که دردسری برایت ایجاد نکنند. حرف او را قبول کردم اما او به من نگفته بود که داشتن کتاب دردسر بزرگتری خلق خواهد کرد...
آیا از حیث اخلاقی کشورها موظفاند که مهاجران را به درون خود راه دهند و به ایشان حق عضویت در جامعهی خود را اعطاء کنند؟ آیا مهاجرپذیری تکلیف اخلاقی کشورهای مهاجرپذیر است یا امری اختیاری؟ آیا ما باید به سوی جهانی بدون مرز برویم که آدمیان میتوانند آزادانه به هرجا که میخواهند بروند و در صورت تمایل در هر جایی غیر از زادگاه خود اقامت کنند و به عضویت جامعهی میزبان درآیند؟ یا باید مرزهای برساختهی سیاسی را که مانع حرکت آزادانهی انسانها در سطح جهان میشود به رسمیت بشناسیم و آن مرزها و محدودیتهای ناشی از آنها را اخلاقاً قابل دفاع بدانیم؟ فرض کنیم که کشور میزبان مکلّف است که به فرد پناهجو پناهندگی بدهد. اما آیا اخلاقاً مکلّف است که به آن فرد پناهجو حقّ شهروندی هم اعطاء کند؟ حقّ پناهندگی و حقّ شهروندی چه تفاوتهایی دارند؟ اینها از جمله پرسشهایی است که در گفتگو با دکتر آرش نراقی، دانشیار دین و فلسفه در کالج موراوین (Moravian College) در پنسیلوانیای آمریکا، مطرح کردهایم.
بیش از ۲۲ میلیون پناهنده در سراسر دنیا وجود دارد که هر یک قصهای ناگفته دارند. برای گرامیداشت «روز جهانی پناهندگان» داستانهایی از پناهندگان ۷ ساله تا ۷۵ ساله را برای شما تعریف میکنیم؛ برخی از آنها به تازگی از وطن گریختهاند و بعضی دیگر دههها است که از میهن رانده شدهاند.
جنبش زنان در افغانستان پس از سقوط نظام طالبان، با روی کار آمدن ادارهی موقت و حضور گستردهی جامعهی جهانی وارد مرحلهای جدید و پرشتاب شد. تصویب چندین قانون به نفع زنان، پذیرش کنوانسیون ۱۳۲۵ سازمان ملل متحد، تبعیض مثبت به نفع زنان در مناصب و ادارات دولتی، مشارکت فعال در بخشهای گوناگون جامعه، از دستاوردهایی است که نصیب زنان افغانستان شده است. با این حال، جنبش زنان افغانستان منتقدان زیادی دارد و آن را به فعالیتهای پروژهای تقلیل میدهند.
نابود کردن نوار، آلات موسیقی و وسایل پخش موسیقی در دههی نود میلادی از نوآوریهای سیاست فرهنگی طالبان است که پیش از آن در جهان نمونه نداشت. شهرت یافتن افغانستان در آن سالها به کشوری عاری از موسیقی ناشی از همین سیاستها بوده است. در مورد موسیقی میتوان گفت که سیاست طالبان ادامهی سیاست موسیقی مجاهدین بود. طالبان سیاست مجاهدین را با شدت و حدت بسیار بیشتری پیگیری کردند و در تاریخ سانسور موسیقی در جهان امروز باب جدیدی گشودند.
«ما دیگر به عقب برنمیگردیم! من دیگر آن کاملهی هجده ساله نیستم که سه چادری را کهنه کنم و تمام قوانین را که ازطرف طالبان وضع شود بپذیرم.» اینها «خط سرخ» کامله صدیقی، یکی از زنان افغانستان است. زنانی که این روزها با اعلام خطوط سرخشان، خواهان حفظ دستاوردهایشان در دو دههی گذشته و سهیم شدن در مذاکرات صلح با طالبان هستند.