آقای نیازمند عالیخانی را مدیری «بااطلاع، بزرگبین و آتیهنگر» توصیف میکند که «در اثر تدبیر در کار و بزرگبینی خاصی که داشت طی شش سال وزارت خود تکنوکراسی را بهجای بروکراسی در ایران متداول کرد. آنچنان تکنوکراسی که رکود شدید کشور را به شکوفایی باورنکردنی تبدیل کرد.»
تصمیمهای سیاسی ما تا چه اندازه باید مبتنی بر فهم روزمره و باورهای اکثر مردم، و تا چه حد باید مبتنی بر نظر تخصصیتر و پیچیدهتر خبرگان حقوقی، علمی یا اقتصادی باشد؟ چطور میتوان موازنهای عملی میان این دو برقرار کرد؟ کتاب تاریخ مختصر دموکراسی و حقیقت به یکی دیگر از مشکلات اصلیِ «نظام حقیقت» دموکراتیک میپردازد: تنش میان شناخت نخبگان و «شعور» مردم عادی.
امروزه، نگاهی به رسانهها میتواند ما را واقعاً از وضع «دموکراسی» مأیوس کند. دموکراسیهای نوین و نویدبخش در لهستان، مجارستان، و ترکیه دچار نالیبرالیسم و شبهاقتدارگرایی شدهاند، و دموکراسیهای باسابقهی غربی زیر حملات احزاب پوپولیستی قرار گرفتهاند. چرا کار به اینجا رسیده است و راه حل آن چیست؟
امروزه، نگاهی به رسانهها میتواند ما را واقعاً از وضع «دموکراسی» مأیوس کند. دموکراسیهای نوین و نویدبخش در لهستان، مجارستان، و ترکیه دچار نالیبرالیسم و شبهاقتدارگرایی شدهاند، و دموکراسیهای باسابقهی غربی زیر حملات احزاب پوپولیستی قرار گرفتهاند. چرا کار به اینجا رسیده است و راه حل آن چیست؟