اگر وسط جنگل با خرس مواجه شویم چطور واکنش نشان میدهیم؟ ویلیام جیمز در آغاز مقالهی خود دربارهی احساسات بشری (1884) به این پرسش بر اساس باور رایج پاسخ داد: «وقتی با خرس مواجه میشویم، میترسیم و فرار میکنیم.» جیمز میگوید این پاسخ نادرست است. «اتفاقاتی که میافتد، ترتیب دیگری دارد.» اینطور نیست که چون ترسیدهایم فرار میکنیم. اول متوجه میشویم که داریم فرار میکنیم، و بعد این واکنشِ بدنِ خود را تجربه میکنیم و آن را ترس تشخیص میدهیم
تیموتی اسنایدر ــ نویسندهی برندهی جایزه و استاد دانشگاه یِیل ــ متخصص تاریخ اروپای مرکزی و شرقی و هولوکاست است. اسنایدر از الگوهای تاریخیِ جالبی سخن میگوید که با مطالعهی تاریخ به آنها پی برده است؛ او همچنین میگوید که این الگوها چه چیزی را دربارهی آیندهی دموکراسیها به ما نشان میدهند. او حقیقت را پایه و اساس دموکراسیِ سالم میداند و نسبت به شکاف عمیق میان صدق و کذب در سیاست کنونی هشدار میدهد.
اخبار جعلی از تبلیغ کمپینهای سیاسی و ضربه به اعتبار افراد و نفرتپراکنی تا افزایش مخاطب، دنبالکننده و سود مالی، اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. با افزایش ضریب نفوذ اینترنت و گسترش شبکههای اجتماعی، حالا دیگر پروپاگاندا و شایعهپراکنی در انحصار سیاستمداران، دولتها و رسانههای پرنفوذ نیست. اما راه مقابله با این شایعات و اخبار جعلی چیست؟
توانایی به یاد سپردن، خاکی است که خاطرهها در آن میرویند و خاطرهها، میوهی این خاکاند. حافظه و توانایی به خاطر سپردن، تفاوت بنیادین انسان است با حیوانات و گیاهان؛ اولین لازمهی رشد و بلوغ ماست. بارها احساس کردم که این توانایی ما حتی از توانایی خوردن، لباس پوشیدن و نفس کشیدن مهمتر است.
در روزگار کرونا مردم در ایران دو دسته شدهاند، کسانی که تشویق و گاه التماس میکنند که در خانه بمانیم و زنجیرهی انتقال ویروس را بشکنیم و کسانی که بیتوجه به توصیهها و خواهشها همچنان به زندگی عادی ادامه میدهند، رفت و آمد میکنند، سفر میروند و خطر را چندان جدی نگرفتهاند. این دودستگی را حتی در خانهها هم میتوان دید. حکومت منع رفت و آمد را اجباری نکرده و بار مسئولیت را به دوش جامعه انداخته است. جامعهای که به خود و به حکومت بیاعتمادتر از همیشه است.
در بحرانیترین شرایط در ماههای اخیر پرسشی مدام تکرار میشد: چرا کاری از دستمان برنمیآید؟ وقتی این سؤال را میپرسیم دلمان میخواهد در مبارزهای صریح، و مهمتر از همه نتیجهبخش حاضر باشیم و از قید حکومتی که با تمام وجود میخواهد به بندمان بکشد رها شویم اما نمیتوانیم.