عربها، ارامنه، کردها، کلیمیان، بلوچها، زرتشتیان، ترکمنها و دیگر ایرانیانی که فارس و مسلمانِ شیعه نیستند، چه سهمی از ادبیات داستانی مدرن در ایران دارند و چه تصویری از آنها در ادبیات ارائه شده است؟
فکر کنید به کتابهایی که اعراب مسلمان پس از تسخیر ایران سوزاندند. دقت کنید، فقط کتابها نیستند که برای همیشه از بین رفتهاند؛ مسیرهای ادبیای که این کتابها و نویسندگانشان ساخته و پرداخته بودند نیز از میان رفته است. فکرش را بکنید، در بین این کتابها احتمالاً بسیاری از منابع نوشتاری شاهنامه را میشد پیدا کرد و اگر این کتابها باقی مانده بود چقدر تحقیق در مورد شاهنامه گستردهتر و دقیقتر میشد.
در این روزها که بسیاری از ایرانیان در شبکههای اجتماعی در خانه ماندن را تشویق و دیگران را به کتاب خواندن دعوت میکنند، چالشهای زیادی برای مطالعهی رمان و کتاب به راه افتاده است. با این اوصاف انتظار میرود که رمان ایرانی روزهای خوبی را بگذراند اما واقعیت چیز دیگری است.
ما گزافهگویی میکنیم، دروغ میگوییم، مزخرف میگوییم، شوخی و مزاح میکنیم، رمان مینویسیم، استعاره به کار میبریم و کنایه و طنز. در تمام این موارد روشن است که ما واقعاً حقیقت را بر مبنای بهترین شواهد موجود، آنگونه که میدانیم، بیان نمیکنیم. اما تفاوتهای زیادی میان این پدیدهها وجود دارد.
تهران، شهرِ هفتم از هفت شهر کتاب «سودای نسرین» است. آنجا که مسافران سرگردان طریقِ عشق و صبر و هجر از جایجای عالمِ سیر در سایهی سودای نسرین به یکدیگر وصل میشوند. هریک از هفت فصل (بخوان هفت شهر) کتاب، به شرح احوال یکی از شخصیتهای داستان میپردازد تا عاقبت راز سر به مهر تمام شخصیتهای این داستان بلند در تهران سمر میشود.
نگار جوادی نویسندهی ایرانی-فرانسوی اولین رمان خود را در سال ۲۰۱۶ به زبان فرانسه منتشر کرد. این کتاب در سال ۲۰۱۹ برندهی جایزهی «آلبرتین» شد. این رمان، چندین جایزهی ادبی فرانسه را نیز به خود اختصاص داد. «دزاورینتال» تا کنون به دوازده زبان ترجمه شده است الّا زبان فارسی!