سال گذشته مصادف با صدوبیستمین سال تولد لورکا، نازکخیالترین شاعر و نمایشنامهنویس اسپانیایی، کتابی با عنوان "ترور گارسیا لورکا" در بارسلونای اسپانیا منتشر شد که حاوی اسناد تازه و قابل اتکایی است در مورد...
در این نوشته خاویر سرکاس توضیح میدهد که چطور تلاش کرده است تا با بازگوییِ خاطرهی عموی مادرش که یک «شهید» فاشیست بوده، واقعیت منازعات امروز اسپانیا را روشن کند.
۸۰ سال از وخیمترین ــ و ناشناختهترین ــ بحران پناهندگیِ اروپا میگذرد اما خاطرهی «عقبنشینی» هنوز در ذهن مادلِن مورِنا زنده است. خانوادهی او در میان ۵۰۰ هزار اسپانیاییای بودند که پس از سقوط بارسلون به دست نیروهای فرانکو در اواخر جنگ داخلیِ اسپانیا در ۲۶ ژانویهی ۱۹۳۹ از طریق رشتهکوههای پیرِنهی شرقی به فرانسه گریختند، رویدادی که به یکی از بزرگترین مهاجرتهای جمعیِ دوران معاصر تبدیل شد.
ماه گذشته دانشگاه اروپای مرکزی در بوداپست میزبان یووال نوح هراری بود که طی یک سخنرانی چهرهی متفاوتی از ملیگرایی ارائه کرد. تفاوت بین ملیگرایی و مفاهیم رایج و مهمی چون فاشیسم، قبیلهگرایی و جهانیگرایی و رابطهی بین ملیگرایی و دموکراسی مباحث کانونی این سخنرانی بود. نوشتهی زیر ترجمهی این سخنرانی به زبان فارسی است.
دومینگوس آبرانتِس، سیاستمدار کمونیست و عضو «شورای حکومتیِ» پرتغال، ۱۲ سال از عمر خود را در دوران «حکومت جدید» اقتدارگرای آنتونیو دو اولیویرا سالازار در زندان گذراند. او ۹ سال در پنیشی زندانی بود، قلعهای قرن شانزدهمی که حکومت «جمهوری دوم» در فاصلهی سالهای ۱۹۳۴ و ۱۹۷۴ از آن به عنوان زندانی برای دگراندیشان و مخالفان استفاده میکرد.
وقتی در ۱۵ سالگی تصمیم گرفتم که روزی کارگردان شوم، حرف مشهور لنین دربارهی سینما صادق به نظر میرسید؛ او سینما را «مهمترین هنر» خوانده بود. میانهی دههی ۱۹۶۰ بود و سینمای هنری، با آدمهای خارقالعادهای مثل اینگمار برگمن، آلن رِنه، فدریکو فلینی، کارول رید، آندری وایدا و آکیرا کوروساوا، در اوجِ خود به سر میبرد. همهی این افراد تجربهی مشترکی داشتند: همگی در دوران پختگی و بلوغ، فجایع جنگ جهانی دوم را از سر گذرانده بودند، هرچند برخی از آنها این فجایع را از نزدیک به چشم خود ندیده بودند.