میشل دو مونتنی، جستارنویس و فیلسوفِ عصر رنسانس است. شیوهی نویسندگی و نگاه وی به فلسفه را بهسختی میتوان از هم تفکیک کرد: او فلسفهی خود را «در جریان عمل» و «به دور از خیالپردازی» میدانست، و در جستارهایش نیز بیش از آنکه بهدنبال ارائهی احکام عمومی، سخنان انتزاعی و نظریهپردازی در سطح کلان باشد، تعمداً به بازتابِ تجارب شخصیِ خویش، اما با استفاده از نقلقولها و گزینگویههای قدیمی، میپرداخت.
کرونا اپیدمی تنهایی را نمایان کرده است. آیا جهانِ ما در پساکرونا نیازمند بازاندیشی تجربهی تنهایی است؟ آیا وزارتخانههای تنهایی در پساکرونا میتوانند معضل تنهایی انسان مدرن را حل کنند؟ در دورانی که انسانها یکی از عمیقتری و بحرانیترین تجربههای تنهایی را پشت سر میگذارند با مهدی خلجی، نویسنده و پژوهشگر فلسفه، دربارهی تجربهی تنهایی انسان مدرن گفتگو کردهایم.
صلح، با آنکه یکی از کهنترین آرمانهای بشری است، هرگز تا پیش از کانت به مفهومی کلیدی در فلسفه بدل نشده بود؛ سهل است، این موضوع هنوز هم در فلسفه بحثی حاشیهای به شمار میرود. در عوض، ستایش از جنگ در آثار برخی فیلسوفان مانند هگل به چشم میخورد. کانت اولین فیلسوفی در تاریخ است که واژهی «صلح» را در عنوان یکی از آثارش به کار میبَرَد، یعنی در به سوی صلح جاودان: طرحی فلسفی (۱۷۹۵)
محمد عبدالسلام فرج، «امیر» سازمان جهاد و بنیادگرای مصری، نخستین کسی بود که در کتاب فریضهی غایب در سال ۱۹۷۹ ــ سال پیروزی انقلاب ایران ــ اصطلاح جهاد را تعمیم داد تا درگیری مسلّحانه در داخل کشورهای اسلامی را نیز دربربگیرد.
بر پایهی خصائص مشترک و کلّی میان تجربههای مختلف توتالیتاریسم، تاریخنگاران و اندیشمندان سیاسی بسیاری ایدهی «حکومت/امارت اسلامی» را از زاد و رود معنوی توتالیتاریسم میشمارند. بر این پایه، هم حکومت طالبانی در افغانستان، هم جمهوری اسلامی در ایران از خون و خانوادهی توتالیتاریسم قلمداد میشوند که در کنار ویژگیهایی خاص و تاریخیاش، صورتی نورسیده و روزآمد از نمونههای پیشین آن است.
محمد علی فروغی، ذکاءالملک، نخستین مصنّفِ ایرانی تاریخ فلسفهی اروپا، اولین مترجم رسالههای افلاطون به فارسی و افزون بر آن، نخستین مترجم فلسفهی اسلامی و به طور مشخص، اولین مترجم ابنسینا به زبان فارسی است.