در نتیجهی تصاحب بیش از ۱۰۰ هکتار از زمینهای زراعیِ بهائیان احمدآباد، حدود ۳۰ خاندان و حداقل ۲۰۰ خانواده زمینهای کشاورزیِ خود را از دست دادند.
«سالهای ترس» نمونهای از مقاومت «فردی» در برابر دروغپردازیِ «حکومتی» است. امین ضرغام با سفر به هزارتوی دوران کودکی، خردهروایتی در برابر کلانروایت هژمونیک آفریده؛ ضدخاطرهای در تقابل با خاطرات رسمی. ضرغام، به تعبیر هانا آرنت، به مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری متعهد مانده و کوشیده تا با بازآفرینیِ بخشی از خاطراتش حائل و مانعی در برابر تحمیل دروغ خلق کند. «سالهای ترس» بار دیگر مسئولیت شهروند در دوران استبداد را به ما یادآوری میکند: پافشاری بر حقیقت و تن در ندادن به همرنگی با جماعت. و این برای یک اثر هنری امتیاز ناچیزی نیست.
اقلیتها در ایران به طور روزمره سرکوب و تحقیر میشوند. بهائیها را از تحصیل محروم میکنند، مغازههایشان را میبندند، به زندان میاندازند و گاه هدف گلوله و ضربات چاقو قرار میدهند. افغانستانیهایی که از ظاهرشان قابل تشخیص اند، هرگز خودی پنداشته نمیشوند. سنیها حق داشتن مسجد در تهران را ندارند. یهودیها و ارمنیها مجبور به رعایت خیلی از محدودیتهای مسلمانان اند. این تبعیضها فقط از جانب حکومت نیست. جامعه هم یا در آنها شریک است، یا در قبالشان سکوت میکند.
نظریههای توطئه از دوران مشروطه در تاریخنگاری ایرانی رواج داشته و بسیاری از مورخین برجسته از همین دریچه به وقایع تاریخی نگریستهاند و در نتیجه تصورات ایرانیان از واقعیت، تا حد زیادی با توطئهباوری عجین شده است. این مقاله به کاوش در روایتهای تاریخیِ گروههای مختلف پرداخته و شیوع این پارادایم را در میان ایرانیان تبیین میکند.
این مقاله با ارائهی اطلاعاتی دربارهی ساختار قضائی دادگاههای انقلاب و نظام دادرسی جمهوری اسلامی، نشان میدهد که محاکمهی اعضای محفل ملی بهائیان ایران در سال 1360 حتی با این آییننامه نیز همخوانی نداشته و صرفاً محاکمهای "نمایشی" و فاقد مشروعیت حقوقی بوده است.
نویسندهی مقاله، که نزدیک به دو دهه از عمر خود را به پژوهش و فعالیت در نظام حقوقی آمریکا اختصاص داده، با تشبیه محاکمهی (دادگاه انقلاب،1360) تعدادی از اعضای شورای انتخابی ملی بهائیان ایران به"نمایشی" در چند"پرده"، بعضی از اشکالات صوری و محتوایی این"نمایش"را برمیشمارد.