در سال ۲۰۰۲ دولت آمریکا بارها به همه اطمینان داد که حملهاش به عراق به خوبی و خوشی پیش خواهد رفت. دونالد رامسفلد میگفت، «مردم ]عراق[ نفس کاملاً راحتی خواهند کشید و آزاد خواهند شد.» شش ماه پس از اشغال عراق، ریچارد پِرل اعلام کرد: «اگر سال بعد این موقع میدان بزرگی در بغداد به اسم پرزیدنت بوش نامگذاری نشده باشد خیلی تعجب خواهم کرد.» میدانیم که چنین اتفاقی رخ نداد. حتی امروز هم این پرسش ما را آزار میدهد: «چطور اینقدر اشتباه میکردند؟»
خداناباوری جدید در فضای تبآلود پس از یازده سپتامبر به وجود آمد، در زمانی که به نظر برخی، عقیده به خدا خطری آنی برای تمدن غربی بود. سَم هریس بلافاصله بعد از وقوع حملات به «مرکز تجارت جهانی» به نگارش پایان ایمان (2004) پرداخت، که به کتابی پرفروش تبدیل شد. پس از آن، کتابهای شکستن طلسم (دَنیل دِنِت)، توهم خدا (ریچارد داوکینز) و خدا بزرگ نیست (کریستوفر هیچِنز) منتشر شد.
در سال 2017 جایزهی ادبی گُنکور به «راه و رسم زمانه» تعلق گرفت. این کتاب به مجموعهای از رویدادهای تاریخیِ منتهی به جنگ جهانی دوم میپردازد. سراسر کتاب سخن از کارهایی است که مایهی ننگ و آبروریزی است. این اثر رسالهای تاریخی با پیچوتابهای ادبی است و شیوهی گزینش واقعیتها به دست نویسنده حال و هوایی سورئالیستی به آن داده است.
کلاوس شواب، بنیانگذار و مدیر «مجمع جهانی اقتصاد»، در کتاب خود دیدگاه خوشبینانهای نسبت به آیندهی انسان در دنیای فناوریهای پیشرفته دارد. اما به گفتهی برخی از منتقدان، خوشبینی او به بهبود زندگی ما بر اثر «انقلاب صنعتی چهارم» چندان واقعبینانه نیست.