در اواخر دههی ۱۳۳۰ و اوایل دههی ۱۳۴۰، گروههایی در ایران شکل گرفتند که کارشان بازخوانی یا بهاصطلاح «کاور کردن» موسیقیهای پاپ، و بهویژه موسیقی راک اند رول انگلیسی، بود.
در راستای کمپین «ایران بدون نفرت» و در گفتگو با دکتر عباس میلانی، که از شرکتگنندگانِ در این کمپین نیز بوده است از عملکرد روشنفکران ایرانی و مسئولیت اجتماعی آنها در رویارویی با آزار بهائیان و تبعیض علیه آنها و دیگر اقلیتها و دگراندیشان پرسیدهایم.
بسیاری گفتهاند که انقلاب ۵۷، رخدادی بیسابقه بوده است و در تاریخ انقلابها نظیر و پیشینهای ندارد. به نظر من انقلابی که ما همه به عنوان انقلابی بدون تاریخ میشناسیم، در عالم نظر، تاریخ و شناسنامه دارد. اگر تاریخ و شناسنامهی آن را به درستی میشناختیم، انقلاب ایران نباید به این شیوه اتفاق میافتاد تا ما را به سرنوشت هولناک امروزی دچار کند.
فرانتس فانون شصت سال است که درگذشته است، ولی همچنان در جنبش سیاهان آمریکا از او نقلقول میکنند. و در توصیف خزان زودهنگام بهار عربی. و حتی در توجیه حجاب اجباری در جمهوری اسلامی ایران. در سالگرد انقلاب، برای نگاهی دوباره به میراث فکری او، خصوصاً در ایران، گفتگویی کردهایم با اَدَم شَتز، نویسندهی آمریکایی و یکی از دبیران نشریهی وزین London Review of Books، که دارد کتابی دربارهی فانون مینویسد.
منزل مسکونی نیما یوشیج بین سالهای 1327 و 1328 توسط خود او ساخته شد و تا آخر عمر به جز زمانی که به یوش میرفت در این خانه زندگی میکرد. تعداد زیادی از نویسندگان، روشنفکران و بزرگان شعر آن سالها نیما را در همین خانه ملاقات کردهاند. این خانه هنوز هم با سقف شیروانیِ معمول همان سالها و ستونهای آبیرنگ، در میان آپارتمانهای محله مثل وصلهای ناسازگار، روند ویرانیاش را طی میکند.
جلال آل احمد از تأثیرگذارترین روشنفکران ایرانی پیش از انقلاب اسلامی بود، و پس از انقلاب نیز مورد تجلیل جمهوری اسلامی و رهبر اسرائیلستیزِ آن قرار گرفت. آل احمد برای مبارزه با آنچه «غربزدگی» خوانده بود به آیتالله خمینی نزدیک شد، هرچند که خود ستایشگر اسرائیل بود. این تناقض آشکار چه توجیهی داشت؟