عمیقتر اندیشیدن به بحثهای آتنیهای باستان دربارهی دموکراسی میتواند محدودیتهای تفاسیرِ ما از دموکراسی را بر ملا کند ــ تفاسیری که معمولاً فرایند دموکراتیک را به رأی دادن تقلیل میدهند.
کتاب مردان مدافع حق رأی زنان: چطور زنان از مردان برای دستیابی به حق رأی بهره بردند، نوشتهی بروک کروگر، مدرس روزنامهنگاری در دانشگاه نیویورک، به بررسی نقش و تأثیر مردان آمریکا در آخرین سالهای مبارزهی طولانی زنان برای کسب حق رأی پرداخته است.
اگر مردم از نظر خردمندی و فضیلت یکسان به شمار میرفتند، و اگر منافع آنها با یکدیگر سازگار بود، فرقی نمیکرد که چه کسی حکومت کند: همه مثل هم حکومت میکردند. و اگر همه به طور برابر حاکمِ بالقوه بودند، میشد حاکمان را به طور تصادفی از میان مردم برگزید...همانطور که مانین به روشنی نشان میدهد، ایدهی گزینش حاکمان از طریق قرعهکشی در قرن هجدهم مطرح بود. اما این ایده به نفع ایدهی دیگری کنار گذاشته شد.
۱۲۸۶ قانون اساسی مشروطه، زنان را در ردیف دیوانگان، مجرمان و کودکان قرار میدهد و آنها را از حق رأی محروم میکند.
۱۲۹۰ محمدتقی وکیلالرعایا، نمایندهی همدان در مجلس دوم، خواستار حق رأی برای زنان شد، اما باقی نمایندگان مجلس با آن مخالفت کردند.
در جوامع دموکراتیک مردم با توجه به منافع کنونی خود رأی میدهند؛ اما حاصل رأی آنها نسلهای آینده را هم تحت تأثیر قرار میدهد، آیندگانی که امکان مشارکت در نظام انتخاباتی ما را ندارند. چگونه میشود به آیندگان هم حق رأی داد، و منافع نسلهای آینده را از طریق انتخاباتِ کنونی تأمین کرد؟