در این زمانهی خشن و بیرحم، شیوهی انساندوستانهی کنجکاوی و احترام به دیگران شاید به شکلی ناامیدکننده خواب و خیال به نظر برسد. اما به شما اطمینان میدهم که انساندوستی تنها راه قطعی و عملیِ زیستن است.
روزی روزگاری قدرت در دست گروه کوچکی از نخبگان بود. این نخبگان مراتب عالیِ حکمرانی در جامعه را در اختیار داشتند و سازمانهای بزرگ و سلسلهمراتبی را کنترل میکردند. نخبگان محصولات و پیغامهای مهم را از بالا صادر میکردند و بقیهی ما بیاراده آنها را مصرف میکردیم. بعد اینترنت از راه رسید.
روزی روزگاری قدرت در دست گروه کوچکی از نخبگان بود. این نخبگان مراتب عالیِ حکمرانی در جامعه را در اختیار داشتند و سازمانهای بزرگ و سلسلهمراتبی را کنترل میکردند. نخبگان محصولات و پیغامهای مهم را از بالا صادر میکردند و بقیهی ما بیاراده آنها را مصرف میکردیم. بعد اینترنت از راه رسید.
جان استوارت میل، فیلسوف بریتانیایی، دید مثبتی نسبت به سرشت بشر داشت، و احتمالاً درک محدودی نسبت به شرارت بشر. او در دوران ویکتوریایی میزیست، زمانی که «تلاش جامعه برای محدود کردن آزادی افراد» بزرگترین مشکلِ موجود بود و، به همین دلیل، او بر آزادی فردی تأکید میکرد. شاید اگر امروز در میان ما میزیست، موضوع تأکیدش تفاوت داشت: مشکل دوران ما آزادی بسیار زیاد و همبستگی بسیار کم است.
جان استوارت میل، فیلسوف بریتانیایی، دید مثبتی نسبت به سرشت بشر داشت، و احتمالاً درک محدودی نسبت به شرارت بشر. او در دوران ویکتوریایی میزیست، زمانی که «تلاش جامعه برای محدود کردن آزادی افراد» بزرگترین مشکلِ موجود بود و، به همین دلیل، او بر آزادی فردی تأکید میکرد. شاید اگر امروز در میان ما میزیست، موضوع تأکیدش تفاوت داشت: مشکل دوران ما آزادی بسیار زیاد و همبستگی بسیار کم است.
در جوامع دموکراتیک امروزی، بسیاری از شهروندان وجود و بقای «دموکراسی» را امری مسلم و تضمینشده میدانند. در این در حالی است که، در سالهای اخیر، بنیانهای دموکراسی در بسیاری از کشورها در معرض خطر قرار گرفتهاند. دههها پیش از این، توماس مان، نویسندهی تبعیدی آلمانی، در کتاب «پیروزی آیندهی دموکراسی» (۱۹۳۸) در این باره به ما هشدار داده، و نکات آموزنده و امیدوارکنندهای به ما میگوید.