این مجموعه، روایتی از زندگی زنان زندانی عادی و غیرسیاسی است که جز صفحهی حوادث روزنامهها، کمتر جایی ردی از آنها دیده میشود. زندگی زنانی که وقتی برای ۴۵ روز در بند عمومی زندان اوین حبس بودم، کنارشان زندگی کردم، قصههایشان را شنیدم و قول دادم که از زندگیشان پشت دیوارهای بلند زندان و آنچه بیرون از زندان بر آنها گذشته، بنویسم.
تلاش کامو ادامهی تکاپویی است که در قرن هجدهم آغاز شده بود و نهایت در سال ۱۹۸۱ به ثمر رسید و قانون لغو مجازات اعدام در فرانسه تصویب شد.
پس از نخستین نمایش مستند «هفت زمستان در تهران» در حاشیهی برلیناله، با شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری دربارهی ناگفتههای روز اعدام او، مسیر دادخواهی و باز ایستادن و مقاومت صحبت کردیم.
او میگوید مخالفت با اعدام را پس از شنیدن داستان خواهری که برادرش اعدام شده بود، آغاز کرده و کلمهی «دادخواهی» را اولین بار در زندان شنیده است.
چنانکه عبدالفتاح سلطانی، وکیل سرشناس مدافع حقوق بشر، در مقدمهی کتاب علیه اعدام نوشته است: «سخنگفتن از مجازات اعدام ــ بهویژه در جوامعی چون ایران ــ امری بس دشوار است. این دشواری زمانی چند برابر میشود که پژوهشگری بخواهد بیهودگیِ این مجازات و غیرانسانیبودن آن را اثبات کند.»