چطور سر از اینجا درآوردیم؟ چطور کار به جایی رسید که دمای هوا در بریتیش کلمبیا میتواند به ۵۰ درجهی سانتیگراد نزدیک شود، آتشسوزی در جنگلهای حومهی آتن منظرهای آخرالزمانی را ترسیم کند، سیلهای خروشان اوضاع شهرهایی در بلژیک و آلمان را به هم بریزد ــ و با این همه، هیچ برنامهی بینالمللیای برای قابلسکونت نگه داشتن کرهی زمین تا پایان این قرن وجود نداشته باشد، و معترضان و منتقدان را افراطی بخوانند؟
«قطبی» یعنی «در جوار خرسها». واژهای که در دوران باستان به صورتی فلکی اشاره داشت. به جز آن اما، با گرمشدن نواحی پیرامون قطب شمال هیچچیز در امان نخواهد بود. گرمایی که کارش را با ذوب یخهای قطبی آغاز میکند.
شکی نیست که تغییر اقلیم مسئلهای علمی است و بسیار مهم است که به شکلی علمی به آن پرداخته شود؛ اما تغییر اقلیم مسئلهای سیاسی نیز هست ــ و باید از منظر سیاست نیز به آن پرداخت.
هفتهی گذشته یووال نوح هراری، نویسندهی نامدار کتابهای «انسان خردمند» و «انسان خداگونه»، هشدار داد که خطر جنگ هستهای، تغییرات آبوهوایی و آشفتگی تکنولوژیک بقای نوع بشر را تهدید میکند، خطری که جز با همکاری جهانی برطرف نخواهد شد.