آیا میدانستید که واژهی «سفیدپوست» را یک نمایشنامهنویس در سال ۱۶۱۳ ابداع کرد؟ آیا میدانستید که بردهداری در ایران سابقهای طولانی دارد و ایرانیان آفریقاییتبار ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت جنوب ایران را تشکیل میدهند؟ آیا میدانستید که تا حدود دو قرن قبل، هزاران بردهی سفیدپوست اروپایی در کشورهای اسلامی به بیگاری واداشته میشدند؟ آیا میدانستید که جمهوری ترکیه، به رهبری مصطفی کمال آتاتورک، کارزار گستردهای را برای اثبات «سفیدپوست» بودن ترکها به راه انداخته بود؟ آیا میدانستید که در قرن نوزدهم انگلیسیها و آمریکاییها «ایرلندیها» را «سیاهپوست» میشمردند و ایتالیاییها نیز در آمریکا وضعیت مبهمی بین سیاهپوست و سفیدپوست داشتند؟ ...
در ماه اوت ۲۰۱۷ ملیگرایان سفیدپوست در خیابانهای شارلوتزویلِ ویرجینیا راهپیمایی کردند و شعار دادند که: «یهودیان جای ما را نخواهند گرفت!» آنها از نظریهای بیارزش حمایت میکردند که طبق آن یهودیانی که بانکها و رسانهها را کنترل میکنند حالا دارند اخلاقیاتشان را بر آمریکاییهای «واقعی» تحمیل میکنند.
وقتی دوستان آلمانی سوزان نایمَن فهمیدند که او سرگرم نگارش کتابی با عنوان درس گرفتن از آلمانیها است، خندیدند. «آنها به من گفتند: نمیتوانی کتابی با این عنوان منتشر کنی. هیچ چیزی از آلمانیها نمیتوان یاد گرفت؛ ما خیلی دیر به فکر جبران مافات افتادیم و چندان کاری هم نکردیم.»
وقتى در نوامبر سال پیش کتاب خاطرات میشل اوباما با عنوان شدن انتشار یافت به چند ماه نکشید که این کتاب به پرفروشترین کتاب در تاریخ خاطرهنویسى جهان بدل شد. اگر کسى با خواندن عنوانِ نامأنوس کتاب وسوسه شود که بداند این عنوان به چه چیز اشاره دارد کافى است که نگاهى به فهرست کوتاه کتاب بیندازد تا پاسخش را مستقیماً از میشل اوباما بگیرد...
«دیدم که دوربین میتواند سلاح من باشد، علیه فقر، علیه نژادپرستی، علیه هر پدیدهی اجتماعیِ غلط. آن لحظه بود که فهمیدم باید دوربین داشته باشم.» گوردون پارکس، عکاس معروف آمریکایی که سالها زیر شاتر دوربین خود، آمریکا و نابرابری، تبعیض، نژادپرستی، فقر، قصهی آدمها و رنگ و لعاب دنیای هنر و مد را ثبت کرد، در یکی از واپسین سالهای عمر طولانی خود، وقتی از او پرسیدند که چرا سراغ دوربین رفت، جملهی بالا را در جواب گفت.