انکارشده، در آن حال که اجتماع همهی امتیازاتش را ناچیز انگاشته است، تک و تنها و تُهی، به خودوانهادهشده، درمانده، سر در گریبان، و مستأصل، به دیوار تکیه داده، نه به خود. آدمها تک و تنها گیر میافتند، یکی یکی. مرگ هم هر کس را تنها گیر میآورد. مرگ و نومیدی، دو همزاد. تصویری ساده و تکاندهنده از جوانان ما.
گرسنگی، هر چه میخواهد باشد، حالتِ ذهنیِ تحریکشدهای است. روانشناسان دستکم یک سده است که چنین حالاتی را بررسی کردهاند. همهی ما قبل از شام احساس گرسنگی میکنیم و پس از ضیافتِ شام احساس سیری، اما آن لحظات در واقع ظاهر قضیه است. گرسنگی فرایندی است که همیشه حضور دارد، همیشه در پسزمینه عمل میکند، و فقط گاهی به سطح آگاهی وارد میشود.
این اراده است که جهان را میسازد، و اگر ما به معنایی محدود توان دخل و تصرف تعیینکننده در جهان (به معنای محدودِ لفظ جهان) را داشته باشیم همه از آن روست که از منظر نیچه اراده نخست ما را ساخته است، و قوام هستی ما از اراده است، که میتوانیم اراده کنیم و با انتخاب هدفِ معین جهان را بسازیم.
از زمانی که کتاب زندگی و سرنوشتِ واسیلی گروسمن پس از مرگ او در سال ۱۹۸۰ برای نخستین بار انتشار یافت، این کتاب را به عنوان یکی از مهمترین کتابهای دوران ما ستودهاند. لئون آرون آن را «بزرگترین رمان روسی قرن بیستم» خوانده است. به گفتهی لیندا گرانت در گاردین این تا کنون تنها کتابی بوده که جهانبینی او را متحول کرده است: «سه هفته طول کشید تا آن را خواندم و سه هفتهی دیگر در نقاهت آن تجربه بودم، و در آن مدت تنفس هم برایم مشکل بود.»
ادواردو گالیانو، نویسندهی نامدار اروگوئهای که پس از کودتای نظامیان در مونتهویدئو بازداشت شد، میگوید: «مرا در اتومبیلی چپاندند و بردند و در سلولی محبوس کردند. اسمم را با ناخن روی دیوار خراشیدم. شبها صدای داد و فریاد میشنیدم. بعد از چند روز آزاد شدم. من همیشه خوششانس بودهام.»
امیرحسین آریانپور در یادبود او از طرف مجلهی سپیدهی فردا مینویسد: «[در نوجوانی] هنگامی که نزد او درس میخواندیم. . . نه تنها برای خود بت نمیساختیم بلکه هر بتی را که میتوانستیم درهم میشکستیم. اما شخصیت نافذِ دکتر هوشیار بت ما شد. از این رو سخنی که شاگردان اپیکور زمانی دربارهی او گفتند بار دیگر صدق کرد ’او [برای ما] بتی بود، آری بتی ــ بت قومی که بتپرست نبودند.»