آیا انسانها ذاتاً به خشونت گرایش دارند یا این که ارتکاب خشونت مستلزم غلبه بر بیمیلیِ ذاتی است؟ آیا غلبه بر این بیمیلی برای انسانهای مدرن دشوارتر از قرون گذشته است؟ آیا خشونت ابزار یا عملی اجتماعی است که به فرهنگ بستگی دارد؟
لووی در سال ۱۹۳۸ در سائو پائولو در برزیل به دنیا آمده است. اما از سالها قبل در فرانسه ساکن است و بیشتر به فرانسوی مینویسد. او به خاطر پژوهش دربارهی کافکا مدال نقرهی مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه را از آنِ خود کرده است. در میان مارکسیستهای فرانسوی، لووی یکی از درخشانترین چهرههاست.
شش دولتشهر عرب خلیج فارس، که هر یک پیشتر نوعی دهکدهی ماهیگیریِ بکر و بیجنبوجوش بودند، اکنون به سرزمین عجایبی پرزرقوبرق و فوق مدرن و البته کانون بردهداری تبدیل شدهاند.الغای واقعیِ بردهداری در خلیج فارس مستلزم از بین رفتن همهی نشانههای بردهداری، بهویژه نژادیسازی کار و سوءاستفاده و بهرهکشی شدید از کارگران، است.
نخستین پژوهش را دربارهی «نسل آتی دانشگاهیانِ» آلمان اقتصاددان آلمانی، فرانس اولنبورگ، در ۱۹۰۸ منتشر کرد. او این طور نتیجهگیری کرد که آنان نه جوان هستند و نه آیندهای دارند. هر چند برخی از مدرسان دانشگاههای مشهور آلمان، از آزادی ملازم با زندگی دانشگاهی برخوردار بودند اما برخی نیز صرفاً رنج و سختی نصیبشان میشد. آنان، در وضعیت «افسردگی و فقر»، منتظر بودند تا به کار دانشگاهی دائمی «دعوت» شوند هرچند میدانستند این اتفاق نخواهد افتاد.
اگر آدمهای عاقل و اندیشمند که میتوانند بر این جامعه تأثیر بگذارند، فکری به حال این جامعه نکنند و سازوکارهایی را تعبیه نکنند و راههایی نیابند که این خشونت تغییر شکل دهد و به مجراهای درستی برود و بیشتر به شکل خواستهای مدنی و خواستنِ «حق» بروز پیدا کند، آیندهی خوبی در انتظار ما نیست. من خیلی نگران آیندهی ایران هستم.
ماکس وبر، جامعهشناس نامدار آلمانی، با تألیفات پرآوازهی خود، زمینه را برای فهم تازهای از کلیت مدرنیته، سرمایهداری، و اخلاق کار در جامعهی مدرن فراهم کرد. با این حال، برداشت او از این تعابیر بسیار پیچیدهتر و عمیقتر از آن چیزی است که در نگاه اول به نظر میرسد.