در این سلسله درسگفتارها، عباس امانت، استاد بازنشستهی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت میکند که به باور او از قرنها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.
برشت در شعری (به ترجمهی رضی هیرمندی) میپرسد، «در روزگار تیرهوتار هم آیا ترانه هست؟» و پاسخ میدهد که، «آری، ترانه هست: در وصف روزگار تیره و تار.»
اکثر سرمایهداران و بسیاری از نظریهپردازان چپ میگویند که سرمایهداران افرادی آزمند نیستند بلکه این بازار و نیروهای آن است که آنها را مجبور میکند آزمندانه رفتار کنند. اما این حرف نادرست است و در حقیقت آزمندیِ سرمایهداران یک انتخاب است.
اطلاعات اندک تاریخی چیز خطرناکی است. اگر شما چیزکی در مورد گذشته بدانید، دائماً آن را با زمان حال قیاس میکنید. آیا سال ۲۰۲۰ مانند سال ۱۷۲۰ بود؟ نه، بیشتر شبیه سال ۱۹۳۳ بود! شاید هم سال ۱۹۶۸؟ در تاریخ مالی و اقتصادی ــ حوزههایی مبتنی بر الگوسازی، به منظور برنامهریزی برای آینده بر اساس نتایج گذشته ــ وسوسهى زیادی برای مقایسه کردن ادوار زمانیِ گوناگون با یکدیگر وجود دارد. اما نتایج این مقایسهها بسیار متغیر است.
عجله برای یافتن واکسن کووید ۱۹ به جای ارائهی راهکارهای پزشکی، منجر به تولید محصولات بیشماری شده است. در غرب، آنچه به کالایی گرانبها تبدیل شده عمدتاً توسط آزمایشگاههای خصوصی تولید میشود. اما چطور پیوند خوردن سلامت عمومی با درآمد و منفعت بیشتر، به تولید داروهایی در تملک بخش خصوصی انجامید؟
چرا آب، که برای حیات ضروری است، تقریباً مجانی است اما الماس، که تقریباً بجز زیباییاش فایدهی دیگری ندارد، بسیار گران است. چرا بازارهای مالی «آمازون» را یکی از باارزشترین شرکتهای جهان محسوب میکنند اما بخش عظیمی از سرزمین آمازون هیچ ارزشی ندارد مگر این که از دار و درخت خالی شده و به زمین کشاورزی تبدیل شود؟ چگونه میتوانیم بین ارزش فوقالعادهای که برای کارهای عامالمنفعه و از خودگذشتگی کارکنان بخش بهداشت قائلایم و حقوق اندک و شرایط کاری پرمخاطرهی آنان آشتی برقرار کنیم؟