«به عقیدهی من، برای کسانی که در جامعهای با نظام استوار و قابلاعتماد پرداختِ مستمری زندگی میکنند، حدِ نصابِ اخلاقیِ ثروت برای هر نفر حدود 1 میلیون پوند، دلار یا یورو خواهد بود.»
نسل جوانتر امروز دیگر نمیپذیرد که شرکتها به بهای کاهش رفاه و آسایش اجتماعی و فجایع زیستمحیطی به دنبال افزایش سود و بهرهوری باشند. میدانیم که اقتصاد بازار آزاد برای توسعهی بلندمدت و پیشرفت اجتماعی ضروری است. نباید نظام دیگری را جایگزین آن کنیم. اما سرمایهداری در ظاهر فعلی خود به انتهای خط رسیده است. و در صورتی که از درون اصلاح نشود، پابرجا نخواهد ماند.
مردم هیچ یک از کشورهای دموکراتیک هرگز چنین ثروتمند، سالم، و بهرهمند از آرامشی نسبی نبودهاند. این مردم همچنان مغموم هستند و اینک برای ما قبول این که فرزندانمان بهتر از ما خواهند زیست کار آسانی نیست.
در یکی از روزهای سال 1992، در دوران سقوط قیمت خانههای لندن، یک بازرگان اهل اتحاد جماهیر شوروی سابق، وارد یک بنگاه معاملات ملکی در محلهی کنزینگتون شد. او، و دو نفر شریک تجاری همراهش، هر کدام به صورت نقد، خانههایی به قیمت 200 تا 320 هزار پوند خریدند.
دغدغهی اصلی در کتابِ پیکتی بحران در سرمایهداری جهانی و همچنین منطقهی یورو است. نیک کهن ضمن بررسی نظراتِ مؤلف کتاب راه حلِ ظاهراً سادهی پیکتی را برای فرار از این بحران مطرح میکند.