نام قطاری که مهاجران آمریکای مرکزی و لاتین را به مرزهای ایالات متحدهی آمریکا میرساند «لا بستیا» یا «قطار مرگ» است.
از سال ۲۰۰۶ تا کنون بیش از ۱۱۲ هزار نفر در مکزیک ناپدید شدهاند؛ اکثر ناپدیدشدگان به ایالتهای خالیسکو، تامائولیپاس، مکزیکو، وراکروز و نُئِوو لئون تعلق دارند.
کارگر «پایش وضعیت»، تنها یکی از پیچهای ماشین غولپیکری است که غیر از استخراج نفت هیچ چیز دیگری برایش برنامهریزی نشده است.
گزارشی توصیفی از فقر در حاشیهی دو شهر بزرگ: کنارهنشینهای اهواز و ایزتاپالاپا، محلهای در حاشیهی مکزیکو سیتی.
فقر از محلهی کورهها در نزدیکیِ ماهشهر میبارد، خشونت و وحشت نیز. اما دانشآموزانی داشتم که در دانشگاههای بزرگ قبول شدند و به فقر مهندسیشدهی محیط زندگیشان تن ندادند.
کسی در آب، بر آب و برای آب مُرده است. بعضی از آنان در جنگل مُردهاند و درختها گواه میدهند راه تاریکشان را. و بعضی از آنان میان مرور رؤیاهایشان شکار شدهاند به تحقیری یا گلولهی سُربیِ مرزبانی. اینجا مرز رؤیا و واقعیت است. چیزی که دنیای ما و بیرون را از هم جدا میکند.