جغرافیا علیه تاریخ
هامون نیشابوری
چگونه ممکن است برداشتی از زمان به نفی تاریخ منجر شود و پیامدهای ناگواری برای تعاملات بشری داشته باشد؟
چگونه ممکن است برداشتی از زمان به نفی تاریخ منجر شود و پیامدهای ناگواری برای تعاملات بشری داشته باشد؟
امروزه تنها معدودی از افراد به طور علنی به عقاید نژادپرستانهشان اعتراف میکنند. با این حال، بسیاری از روانشناسان بر این باورند که اغلب ما ناخواسته نژادپرست هستیم. آنها این نوع تبعیض را «تبعیضگذاری پنهان» مینامند. تبعیضگذاریِ پنهان دقیقاً چیست؟ چطور میتوان حدود آن را تعیین کرد و در موردش چه میتوان کرد؟
در ادامهی جستجو برای طرح پرسشهای بنیادی ایران، نظر دکتر محسن کدیور، دینپژوه و استاد دانشگاه دوک در امریکا را پرسیدیم. کدیور معتقد است که پاسخ دقیق به چنین پرسشی با توجه به محدودیتهای علمی ممکن نیست. او در عین حال ضمن توجه به این محدودیتها، معتقد است که مسئلهی ایران حداقل ترکیبی از سه مسئلهی اصلی میتواند باشد که گرچه با یکدیگر مرتبطند و میتوانند بر هم تأثیر بگذارند، اما در نهایت، باید به عنوان سه مشکل اصلی به صورتی جداگانه ...
بسیاری از مورخان معتقد بودند که اگر به مردم شوروی فرصت دهند که تجارب خود را بیپرده و صریح بیان کنند، سوسیالیسم را نقد خواهند کرد. اما مصاحبههای سوتلانا الکسیویچ بر این انتظارات خط بطلان کشید. هر چند شاهدان و راویان از تبلیغات نظام شوروی بهشدت انتقاد میکردند اما سوسیالیسم را مایهی آرامش و تسلی خود میدانستند.
ترس از مرگ تقریباً حسی فراگیر در میان همهی انسانهاست. اما ریشهی این ترس چیست؟ آیا چنان که اپیکور، فیلسوف یونانی، مدعی بوده چنین ترسی نامعقول است چون مردن آسیبی به ما نمیرساند؟ یا این که چنین ترسی دلایل دیگری دارد، دلایلی که در اخلاق و دیگر اعتقادات ما ریشه دارند؟
عذرخواهی یک ملت به خاطر اشتباهاتی که در حق یک ملت دیگر مرتکب شده یک نقطهی عطف تاریخی محسوب میشود. این اقدام ضروری به هردو ملت کمک کند که به تفاهم برسند و حرکتی رو به پیش داشته باشند. با این حال، «عذرخواهی ملی» دشواریها و پیچیدگیهای بسیاری دارد.
ساختار قدرت در خانوادههای ایرانی تا حد زیادی مردسالارانه و مبتنی بر عدمتوازن جنسیتی است. با توجه به حمایت قوانین داخلی از قدرت و اقتدار مردانه، زنان چگونه و تا چه حد قادر به مقابله با این ساختار قدرت نابرابر و تلاش برای کسب قدرتِ خود در خانوادهاند؟
حجم عظیم تحقیقات و مطالعات علمی به تولید انبوه اطلاعات منجر شده است. با این حال، این اطلاعاتِ انبوه اغلب کمعمق و نامنسجماند. آیا این امکان وجود دارد که پردازش این اطلاعات و بهرهگیری از آنها برای کشفیات علمی را به رایانهها و دستگاههای متکی به هوش مصنوعی بسپاریم؟
آرونداتی روی، نویسنده و فعال سیاسی هندی، با اولین رمان خود، «خدای چیزهای کوچک»، به شهرت بینالمللی رسید. او از آن پس تلاش خود را صرف کارزارهای جنجالی و مداخلات چپگرایانه در عرصهی سیاسی کرد. اکنون دومین رمان او، «وزرات منتهای خوشبختی»، بعد از بیست سال منتشر شده است.
در دوران اشغال فرانسه از سوی آلمان، دو درصد از مردم در «جنبش مقاومت» مشارکت داشتند، یک درصد با نازیها همکاری میکردند، و دیگران سرشان به کار خودشان گرم بود و منتظر بودند تا آزادی از راه برسد. شما در آن شرایط چه انتخابی میکردید؟ مقاومت، همکاری، یا بیتفاوتی؟
مدتیکوتاه پس از انقلاب اسلامی در سال ۵۷، بازنویسی قانون اساسی به اولویتی در حکومت تازه تبدیل شد و از مردم ایران خواسته شد تا پیشنهادها و نظریاتشان را برای تدوین این قانون مطرح کنند. بنا به شواهد موجود در متنِ پیشنهادی برای تدوین قانون اساسیِ جدید اشارهای به اقلیت بهائی و حقوق آنها نشده بود. محفل ملی بهائیان ایران در ایفای وظیفهی مشارکت در این شور ملی و برای احقاق حقوق اعضای جامعهی خود بیانیهی زیر را تهیه و به نمایندگان انتخاب شده برای این مجلس ارسال کرد.
هدف محفل روحانی ملی بهائیان ایران از انتشار بیانیه و نامهی سرگشاده در ابتدای تیرماه سال 1358چه بود و چه پیامدهایی داشت؟ از شیوههای دادخواهی بهائیان، قبل و بعد از انقلاب اسلامی، چه میدانیم؟
قانون اساسی جمهوری اسلامی با انکارِ وجودِ شهروندان بهائی، مسئلهی بهائی را به بنیادیترین مسئله، یعنی مسئلهی انسان بدل میسازد. غیاب ایدهی مدرنِ «انسان» در قانون اساسی، نه تنها زمینهساز سرکوبِ بهائیان است، بلکه بهانهای برای قربانی کردنِ هر انسان دیگری را نیز به دست میدهد.
آیتالله خمینی از همان ابتدا که در صحنهی سیاست ایران ظهور کرد، حداقل در دو موضوعِ داخلی ابراز نگرانی میکرد: مسئلهی زنان و مسئلهی بهائیان. اگر چه او و همراهان فکریاش، علت نگرانیهای خود را با آویختن به نظریهی توطئهی خارجی توضیح میدادند، اما در واقع نگرانی آنها، همان بود که بعد از مشروطه نیز در میان روحانیون وجود داشت: ترس از تضعیف شریعت و خطر پایان نفوذ روحانیت.
در اواخر شهریورماه سال ۵۸ طی چند روز، مجلسِ بررسی نهائی قانون اساسی ایران اصولی را تصویب کرد که بنیانِ تبعیضْ علیه کثیری از اقلیتهای دینی و مذهبی در ایران شد. نالهی دادخواهی و صدای معترضان اندکشمار را در آن روزها اما گوش شنوایی نبود.
بلافاصله پس از تشکیل حکومت اسلامی فشار بر اقلیت بهائی و موارد نقض حقوق و آزار آنها شتابی روزافزون گرفت. از آنجا که به نظر میآمد در قانون اساسی جدید هیچ حقوقی برای بهائیان در نظر گرفته نشده و صدها نامه و بیانیهی آنها خطاب به مسئولین امور بیپاسخ مانده بود هیأت ادارهکنندهی امور جامعهی بهائیان ایران (محفل روحانی ملی ایران) در سندی تاریخی ندای تظلم و امیدِ دادخواهی این اقلیت را مستقیماً با آحاد ملت ایران در میان گذاشت.
نویسندگان و پزشکان، با همهی شباهتها و تفاوتهایشان، نقش مؤثری در بهبود وضع جسم و ذهن ما دارند. ادبیات میتواند به یاری پزشکی بیاید، و پزشکی نیز میتواند مایهی الهام ادبیات شود. ادبیات و پزشکی عرصههایی دور از هم به نظر میرسند، اما عملاً ارتباطات نزدیکی دارند.
از مریم میپرسم: یونان چطور کشوری است؟ میگوید: کشور آفتاب و ساحل؛ و عکسی را توی موبایلش نشان میدهد از آخرین سفرش به آنجا. پشت سرش آبیِ یکدست است از خورشید تا ته دریای مدیترانه.
بسیار دیدهایم که بسیاری از افراد، در مواجهه با اخبار و حوادث مربوط به انواع جرایم (به ویژه جرایم جنسی)، قربانیانِ این جرایم را مقصر میشمارند و، خواسته یا ناخواسته، مرتکبان را تبرئه میکنند. روالِ «مقصر دانستن قربانی» چه دلایل و چه تبعاتی دارد، و چرا باید این روال را کنار گذاشت؟