عبدالله خنجانی از روزنامهنگاران برجستهی افغانستان است که چندین سال ویراستار و مدیر شبکهی «یک تیوی»، یکی از مهمترین تلویزیونهای خبری افغانستان، بود و بعد به معاونت وزارت صلح گمارده شد، که مسئول هماهنگی مذاکرات با طالبان بود و تا سقوط حکومت در کابل در همین سِمت وظیفه داشت.
گفتگوی آقای جک گلدستون با سایت آسو که بسیار دیده و خوانده شده حاوی نکات مهمی است. به اختصار، ایشان میگویند که ایران اکنون در «وضعیت انقلابی» نیست. تمرکز من در این یادداشت ناظر به برخی کاستیها در چارچوب فکریِ آقای گلدستون در این گفتگو است که مناسبتِ مستقیمی با چگونگیِ تحلیل ما از جنبش انقلابیِ کنونی در ایران دارند.
مارتین لوتر کینگ جونیور در سال ۱۹۶۷، یک سال پیش از مرگش، کتاب خود را با عنوان به کدام سو میرویم: هرجومرج یا وحدت؟ منتشر کرد، بخشی از ارزش به کدام سو میرویم ناشی از این است که متعلق به آن دوره از زندگی کینگ است که او با فراتررفتن از حقوق مدنی دایرهی تمرکز خود را به مباحثاتی دربارهی نظامیگری، استعمار و سرمایهداری گسترش داده بود.
«ما، زنان بلوچ، خسته از ظلم مذهب، جامعهی مردسالار و حکومت دیکتاتوریِ جمهوری اسلامی بهپاخاستهایم و میخواهیم پایانی بر این ظلم و جهالت باشیم و دست در دست همدیگر سرنوشت خویش را تغییر دهیم!»
در ده سال گذشته رشد اقتصادی ایران تقریباً صفر بوده است، یعنی چیزی به درآمدِ مردم اضافه نشده است، در حالی که در همین مدت یازده میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شده است. به تعبیر سادهتر، سفرهای که ۷۴ میلیون نفر در ابتدای سال ۱۳۹۰ دورِ آن نشسته بودند، حالا بیش از ۸۵ میلیون نفر مهمان دارد اما اندازه و میزان غذای روی سفره تغییری نکرده است.
سال گذشته فیلم داستانیِ «آرژانتین ۱۹۸۵» با روایتی جذاب و از زاویهی دیدِ دادستانها، توجه جهانیان را به این محاکمه جلب کرد. اولیسس دلا اوردِن اما امسال با فیلمی مستند به سراغ روایتِ خودِ محاکمه رفته است. محاکمهای که ۹ عضو ارشد حکومت نظامیان را قضاوت میکرد و در ۸ ماهی که جریان داشت بیش از ۸۰۰ نفر را برای ارائهی شهادت به دادگاه کشاند.