او در سال ۱۹۲۴ تنها چند هفته قبل از چهلویکمین سالگرد تولدش بر اثر بیماری سل درگذشت. او از دوستش خواسته بود که پس از مرگش تمامی نوشتههایش را بسوزاند.
سقراط میگفت: زندگیِ نیازموده، ارزشِ زیستن ندارد و آزمودنِ زندگی، جز همان گفتوگویی نیست که آتشِ وجدانِ ما را فروزان نگه میدارد؛ جز همان پرسشی که ما با خود یا با دیگری بهمثابهی خود در میان میگذاریم.
بختِ کافکا بلند بوده است که در ایران به وسیلهی مشهورترین نویسندهی ما، صادق هدایت، به خوانندگان معرفی شد، و بخت ما، خوانندگان فارسیزبان، بلند بوده است که از طریق هدایت با کافکا آشنا شدیم.
به قول موریس مرلوپونتی، در فلسفهی مدرن هیچ اثر بزرگی بی الهام از هگل نوشته نشده، و این سخن دستکم توصیفی است از جایگاه هگل در فلسفهی معاصر فرانسویزبان.
محمد بهمنبیگی در کتاب بخارای من، ایل من کودکیاش را این طور تعریف میکند و میگوید که «از شنیدن اسم شهر قند در دلم آب میشد و زمانی که پدرم و سپس مادرم را به تهران تبعید کردند تنها فرد خانواده که خوشحال و شادمان بود، من بودم.»
۲۵ آوریل، روز پیروزیِ «انقلاب میخکها» را امسال در پرتغال، به مناسبت پنجاهمین سالگردش، باشکوهتر جشن گرفتند. این انقلاب در واقع کودتایی نظامی بود، اما بیخشونت و بیخونریزی که به ۴۸ سال دیکتاتوری پایان داد.