با اینهمه انکار و چشمپوشی، که گاه از سر ناتوانی، گاه از سر سهلانگاری و گاه از سر عافیتطلبی رسم ما شده است، چه میتوان کرد؟ اینهمه انکار و چشمپوشی با ما چه میکند، چهها کرده است؟
«تاب آوردن اوین»، نمایشگاهی که انوشه آشوری حدود دو سال پس از آزادی، با حمایت سازمان عفو بینالملل در لندن ترتیب داده است، دریچهای هر چند کوچک به درک آن چیزی باز میکند که او و افرادی در وضعیت مشابه وی از سرگذراندهاند.
ظاهراً سلطان محمد گفته بود «هیچ یهودیای در مراکش وجود ندارد. ما تنها شهروندان مراکشی داریم.» عجیب نیست که مقامات ویشی از این نوع صحبتها خوششان نمیآمد و سلطان بارها و بارها با آنها سرشاخ شده بود.
چند سالی است که مرسن به داستانِ آدمهای مختلف گوش میدهد، روایتِ آنها را مینویسد، و با صدای گرمش برای ما تعریف میکند.
فرهنگ کنونیِ ما، از چیدمانهای هنری تا مقالههای شخصی و رمانهای مبتنی بر راویِ اول شخص، دلمشغول ایدهی تجربهی شخصیِ افراد است.
بازیابی یا خلق هویتی شخصی و جمعی در مواجهه با تبعیض و فرودستانگاری، یکی از دغدغههای تاریخیِ سیاهپوستان است.