ده سال پیش، بهرام بیضایی، کارگردان و نویسنده و پژوهشگر، ایران را به مقصد دانشگاه استنفورد در ایالت کالیفرنیای آمریکا، ترک کرد. ایران، سرزمینی که به قول عباس میلانی «بسیار با بیضایی نامهربان بود و بیضایی بسیار با ایران، مهربان بود و هست.»
در سال ١٨۶٠ یک دانشجوى جوان ژاپنى به نام فوکوزاوا یوکیچى به عنوان مترجم، اولین هیئت دیپلماتیک ژاپنى به ایالات متحده را همراهى کرد. فوکوزاوا در نهایت به عنوان بنیانگذار فکری ژاپنِ مدرن شناخته شد، تجربیات او در غرب و همچنین رویکردش، پرسشى مهم دربارهى غربىشدن را به میان آورد: آیا غیرغربىها شیوههاى غربى را اخذ کردهاند یا مانند فوکوزاوا آن را مورد پرسش و نقد قرار داده و به تناسب موقعیت بعضى از امور را پذیرفته و برخى را کنار نهادهاند.
دولتها با همهی دم و دستگاه آموزش عالی خود نمیتوانند به تنهایی هنرمند و ورزشکار و آفرینشگر و متفکر بیافرینند اما میتوانند به نحوی نظاممند از تولید آنها جلوگیری کنند، استعدادها را پس بزنند و روح آفرینشگری را از ملت خود سلب کنند! تدنی عجیبی است که ممکن است کشوری گرفتار آن شود و مردم خود را بیرون از خود بداند و به آنها که درون کشورند چون بیرونی و بیگانه بنگرد.
پدرسالاری با قدمت چهارهزارساله در بنیاد شکلی از سازماندهی اجتماعی بوده که در آن پدر یا بزرگترین مرد خانواده یا قبیله رئیس آن میشده است. سپس با گذر زمان این واژه یا به معنی فرمانروایی یا سروری مردان بر زنان به کار رفته است. گردا لرنر، تاریخنگار فمینیست آمریکایی، که سروری یا چیرگی یا سلطهی مردان را پدیدهای تاریخی میداند، بر این باور است که پدرسالاری امروزه به معنی «سرنمونه یا الگوی نهادینهی سروری نرینهمدار در جامعه» است.
تنها قانون است که به ایالات متحدهی آمریکا وحدت میبخشد ــ ما واحدی سیاسی متشکل از قانونگذارانایم. اگر آن جنگ داخلی هولناک رخ نداده بود، آمریکا شاید مثل شبهجزیرهی بالکان چیزی بیش از خودمختاریهای منطقهای نبود.
عاملان نسلکشی میگفتند که وقتی با قمه به توتسیها حمله میکردند انسانی در برابر خود نمیدیدند. اما این حرف به این معنا نیست که در هنگام حمله دچار توهم بودند یا چشمشان خوب نمیدید. منظورشان این بود که توتسیها را انسان نمیشمردند. وقتی قاتلان به قربانیان خود مینگریستند همان چیزی را میدیدند که من و شما میبینیم. آنها موجوداتی شبیه به انسان میدیدند، موجوداتی که از هیچ نظری با کسانی که انسان میشماریم، تفاوتی نداشتند. اما قاتلان چیزی را که میدیدند به شیوهای متفاوت از من و شما «تفسیر میکردند».