نظامیان آرژانتینی که در سال ۱۹۷۶ پس از کودتا علیه ایزابل پرون، رئیسجمهورِ وقت، قدرت را در دست گرفتند در «فرایند سازماندهیِ مجددِ ملی» ــ که بعدها به «جنگ کثیف» شهرت یافت ــ به آدمربایی، شکنجه و قتل مخالفان و دگراندیشان پرداختند. وقتی در سال ۱۹۸۳ بساط دیکتاتوریِ نظامیان برچیده شد، گروههای مدافع حقوق بشر، تعداد «ناپدیدشدگان قهری» را بین ۱۵ تا ۳۰ هزار نفر تخمین میزدند.
بر اساس روایتهای زنان معترض، مأموران نیروی انتظامی، لباسشخصیها و حامیان حکومت ایران برای مقابله با زنان معترض روشی «سیستماتیک»، غیر رسمی و تا حدی نامحسوس را دنبال میکنند.
دادخواهی، بهویژه در برابر رژیمهای تمامیتخواه، کارکردی ویژه و فایدهای دوچندان دارد زیرا علاوه بر افزایش هزینهی خودکامگان، تکروایت حاکم از وضعیت موجود را نقض میکند و روایت حقیقی را در برابر آن مینهد. درنتیجه، دادخواهی، هیمنهی خودکامه را در هم میشکند.
آیا جنبشهای مدنی لزوماً باید از خشونت بپرهیزند؟ تأثیر خشونت در پیروزی و شکست حرکتهای اعتراضی چیست؟ پژوهشهای انجامشده دربارهی جنبشهای اجتماعی، اعتراضی و انقلابی تصویر بهنسبت روشنی در این زمینه ارائه میکنند. اول باید بین سه نوع حرکت اعتراضی تمایز قائل شد: اعتراضهای مسلحانه، اعتراضهای همراه با خشونت غیرمسلحانه و اعتراضهای کاملاً مسالمتآمیز.
ده روز پیش از بیستوچهارمین سالگرد قتل سیاسی پدر و مادرم، داریوش و پروانه فروهر به روال هرساله به تهران رفتم برای پیگیری یک کنش دادخواهانه، که در فراز و نشیب سالها مانند اندامی در زندگی من روییده و بالیده است؛ اندامی از جنس عضله و آه. سفر این بار اما در شرایطی یکسره دگرگون و در بستر یک خیزش انقلابی پرشور وجسورانجام میشد.
جنبش مردم ایران که چند ماهی از آن گذشته و جانهای بیگناه بسیاری را قربانی کرده، یک جنبش صرفاً سیاسی و قصدش تنها واژگونی یک رژیم سفاک نیست؛ در کنار آن، دستاندرکار برانداختن عنصر اسلامی از هویت ایرانیان است.