از بیستونه کشوری که میتوان آنها را پساکمونیستی خواند، فقط شش کشور استونی، اسلوونی، لتونی، جمهوری چک، لیتوانی و اسلواکی «دموکراسیِ تثبیتشده» به شمار میروند، در حالی که اخیراً لهستان به رتبهی «دموکراسی تثبیتنشده» تنزل یافت (و در کنار بلغارستان، رومانی و کرواسی قرار گرفت) و مجارستان حتی بیش از این سقوط کرد و به «حکومت مختلط» تبدیل شد- این بزرگترین گروه است که صربستان، مونتهنگرو، آلبانی، مقدونیه، اوکراین، بوسنی، گرجستان، کوزوو و مولداوی را نیز دربرمیگیرد.
گزارشْ صدای آدمهایی است که در حاشیه قرار گرفتهاند؛ روایت مکانهایی است که ناشناخته ماندهاند؛ بازشناسی و بازگویی مسائلی است که پنهان نگه داشته شدهاند؛ دیدن و شناختن و فاشکردن اعمال و رفتاری است که منافع و مصالح عمومی را نادیده گرفتهاند.
در زمانی که من جوان بودم بحث انتخاب میان اصلاح و انقلاب بسیار داغ بود. آیا جامعه را ذرهذره اصلاح و بهبود بخشیم یا آن را از اساس ویران کنیم و دوباره از نو بسازیم؟ درمجموع، معاصران و همنسلان من گزینهی دوم را ترجیح میدادند. و زمانی که در پاریس در ایام مه ۱۹۶۸ به معنا و لوازم این انتخاب پی بردم، حرفهی آیندهی خود بهعنوان روشنفکر محافظهکار را نیز کشف کردم.
این روزنامه نه چشمپرکن بود، نه خوشچاپ؛ مدیر آن وکیل و سناتور و وزیر سابق هم نبود. پس مردم چرا اینقدر آن را میپسندیدند؟ از خود مردم بپرسید. نام این روزنامه بهاندازهای بر سر زبانها بود که سید اشرفالدین قزوینی، مدیر آن را، مردم بهنامِ نسیم شمال میشناختند و همه او را آقای «نسیم شمال» صدا میکردند.
برخلاف اظهارنظرهای رایج و سادهانگارانهی برخی محققان و روشنفکران، محصولات ارج مونتاژ و کار کارگران سرهمبندیکردن قطعات وارداتی نبود بلکه مهندسان شرکت برای تولید هر محصول ماهها مطالعه میکردند. سرنوشت ساخت هر محصول و کارگاههای مختلفی که در کارخانهی ارج ساخته شدند، هرکدام شرح جداگانهای دارد و حاصل زحمات مهندسان ایرانی است.
جنگهای تجاری، جنگهای داخلی و جنگ میان کشورها در آینده، بدون تضمینهای لازم از سوی یک اتحادیهی واقعاً شمولگرا از کشورها قابل اجتناب به نظر نمیرسید، اتحادیهای که در آن «ضعیفترین کشور نیز آنقدر امنیت داشته باشد که حتی قدرتمندترین کشور هم نتواند به آن آسیب برساند».