هنر فرشتهای است که چشم از آن نمیتوان برگرفت، فرشتهای که وجودش برای زندگی ما حیاتی است. تمدنی که نخواهد دوباره اما این بار به دور از خشونتِ عالم واقع، با ظرافت و با فاصلهای شورانگیز (پِی تاسِ فاصله، نیچه) دیده شود زنده میماند اما بیروح و افسرده زنده میماند، مثل اشیاء و فسیلها! ما فقط یک بار روی زمین زندگی نمیکنیم و از دست نمیدهیم و به دست نمیآوریم بلکه پیش از آن بارها شکستها و پیروزیهای خود را تخیل میکنیم، بارها پیش از لحظهی سرنوشتساز به بازیِ ذهنی دربارهی آنها مشغول میشویم.
در سال 1914ــ سه دهه قبل از بمباران هیروشیما و ناگازاکی ــ اچجی ولز در رمان دنیای آزادشده از بمبهای اتمیای سخن گفت که مواد رادیواکتیوشان میدان جنگ را آلوده میکند. در سال 1968، جان برونِر، نویسندهی انگلیسی، در رمان ایستادن در زنگبار با خیالپردازی از تشکیل اتحادیهی اروپا، ظهور چین به عنوان قدرتی جهانی، افول اقتصادیِ دیترویت و به قدرت رسیدن «رئیسجمهور اوبومی» سخن گفت.
سخت میتوان به یاد آورد که یک نسل قبل، صاحبنظران، بانکداران و پژوهشگران همصدا با هم ملیت را منقضی خواندند. جریان سرمایه، ایدهها و کالاها عصری جهانی را آغاز کرده بود که تمثیلهای نو و روایتی تازه دربارهی جهانیشدن و نقل و انتقال و گردش منابع را در بر داشت. اکنون وعدهی جهانیشدن و داستان مرتبط با آن نخنما به نظر میرسند. ملیت دوباره بازگشته است.
به گفتهی محققان، شیوع یک ویروس کشنده و رکود اقتصادی گسترده در سال گذشته مانع از افزایش گازهای گرمکنندهی زمین در جو به بالاترین سطح خود در تاریخ نشد. تقریباً یک سال پس از آنکه ویروس کرونا هواپیماها را زمینگیر، کارخانهها را تعطیل و رفتوآمدها را متوقف کرد، دانشمندانی که جو زمین را بررسی میکنند، اثری از کاهش انتشار گازهای کربنی نیافتهاند.
هر زمان که انگیزهی اقتصادی برای وادار کردن مردم به باور به چیزى وجود داشته باشد، سازمانهایی را پیدا خواهید کرد که با تمام قوا تلاش مىکنند تا شواهدی را که در جهت تأیید آنهاست، تبلیغ کنند و انتشار دهند. اما آنها روش کار خود را تبلیغاتى نمىبینند.
نزدیک به یک سال از طرح موضوع جنجالبرانگیز «حصارکشی» محوطهی تئاتر شهر تهران میگذرد؛ ساختمانی که در سال 1346 بر سر تلاقی دو محور اصلی شهر ــ خیابانهای انقلاب و ولیعصر ــ توسط علی سردارافخمی طراحی و ساخته و در سال ۱۳۵۱ افتتاح شد.