غربستیزی از اساسیترین مسائلی است که بسیاری از ناسیونالیستها، چپها و اسلامگرایانِ ایرانی در ۱۵۰ سال اخیر روی آن تأکید داشتهاند. اما وقتی از غربستیزی سخن میگوییم، دقیقاً از چه سخن میگوییم؟ از چه زمانی غربستیزی در ایران ــ و بهطورکلی در جهانسوم ــ رواج پیدا کرد؟ چه تفاوتهایی بین غربستیزی، استعمارستیزی و انتقاد به غرب وجود دارد؟ با محمدرضا نیکفر، پژوهشگر فلسفه و نویسنده، دربارهی این موضوع گفتوگو کردهایم.
چالش غرب و غربستیزی از چه زمانی در ایران آغاز شده، و چه تحولی داشته است؟ آیا ما درایران فرهنگ و اندیشه غربی را درست می شناسیم؟ آیا ما برای ساختن آیندهی ایران نیاز به جستجو در سنتِهای خودمان و یافتن راههایی خاصِ جغرافیای فرهنگی ایران داریم؟ یا باید بر دستاوردهای جهانی، و اندیشهها و ارزشهایی که در غرب روییده تکیه کنیم؟ در وضعیتی که امروز داریم چگونه رویکرد و تعاملی با غرب به مصلحت ایران است؟ این سؤالها را در گفتگو با محمدرضا نیکفر مطرح کردهایم.
آنگلا دوروتئا مرکل فرزند اول یک کشیش و دینشناس پروتستان و معلم زبانهای لاتین و انگلیسی بود. در اولین سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و تقسیم آلمان بین بلوک شرق و غرب، خانوادهی آنگلا ــ که در آن زمان چند هفته بیشتر از تولدش نمیگذشت ــ از هامبورگ به آلمان شرقی مهاجرت کردند. یک شوخی رایج دربارهی آن دوران این است که «فقط دو گروه از آلمان غربی به شرق مهاجرت میکردند: کمونیستها و دیوانهها.»
هوشنگ گلشیری در زمستان ۱۳۷۷، پس از قتلهای سیاسی آن سال، نخست اینها را مینوشته تا بعد مصالح کارش کند، چنانکه خود نوشته «این که مینویسم واقعاً کار نیست. این تنها یادداشتی است، مادهٔ خامی که باید با همۀ آن اعماق ترکیب شود، یا تصاویری از آن اعماق را تزیین کند، واقعنما کند.» اما بعد تصمیم میگیرد که آن را مقالهای کنَد و به نشریۀ The New York Review of Books برای انتشار بسپارد.
در نظرسنجی «پیو» در اکتبر پارسال، نزدیک به یک سوم از آمریکاییهای سفیدپوست گفتند که توجه اخیر به مسائل نژادی حاکی از «تغییری عمده» در نگرش آمریکاییها به نژاد است ــ ۴۵ درصد دیگر گفتند که «تغییری جزئی» است ــ و تقریباً نیمی عقیده داشتند که این تغییرات به سیاستهایی خواهد انجامید که نابرابریِ نژادی را کاهش خواهد داد. در ماه دسامبر، بیش از یک سوم از بریتانیاییها در نظرسنجی «یوگاو» گفتند که بیش از گذشته دربارهی نژادپرستی بحث میکنند.
صادرات فرش دستباف ایران به کمترین میزان در چند دههی گذشته رسیده است. صادرات این محصول سنتی به علت تحریمها و رکود اقتصادی از حدود ۵۰۳ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ به ۷۲ میلیون دلار در سال ۱۳۹۹ رسیده است. گزارشهای گمرک ایران هم نشان میدهد که در هفت ماه اول امسال صادرات این محصول حدود ۳۰ میلیون دلار بوده است.
در چند سال اخیر، آثار بوریس گرویس خوانندگان نسبتاً پرشماری در نزد فارسیزبانان پیدا کرده است ـ بهویژه در میان اهل نقد و فلسفهی هنر و نیز نظریهی رسانه. به گمان من، گرویس را باید همچون هر اندیشمند دیگری، در ظرف زمان و نیز در بستر مجموعهی آثارش فهمید. پس تا جایی که در این مقال میگنجد از پیشینهی کار فکریِ گرویس مینویسم تا بتوان آثار او را نه معلق در خلأ بلکه همچون پارههایی از جهان اندیشهی او خواند.