ما امروز همین کار را انجام میدهیم.:به آدمهای اطرافمان، چه خیالی و چه حقیقی، نگاه میکنیم و سعی میکنیم تشخیص دهیم که به چه اختلالی مبتلا هستند. در گذشته، این کار را فقط در مورد افرادی انجام میدادیم که در وضعیت بسیار وخیمی بودند. اما اکنون این عادت را تعمیم دادهایم و سعی میکنیم که اختلال افراد سرشناس را تشخیص دهیم. اما دوستان، اقوام و همکارانمان نیز مصون نیستند. مهمتر از همه اینکه خودمان را هم معاینه میکنیم []و به خیال خودمان][ اختلالمان را تشخیص میدهیم. دربارهی تشخیص خود، حکم صادر میکنیم و اصطلاحاتی را به کار میبریم که ثابت نشدهاند یا حتی مفاهیم معتبری نیستند.
«پرسش حقیقی این است که آیا آیندهای روشنتر واقعاً همیشه چنین دور از ماست؟ اگر معلوم شود که، بر عکس، از مدتها قبل همینجا پیش روی ما بوده و تنها به علت بیبصیرتی و ضعفمان آن را در اطراف و در درون خود ندیدهایم و نپروراندهایم، چه؟» واتسلاو هاول، قدرت بیقدرتان (۱۹۷۸)
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان در آبان ۱۴۰۰، سازمان عمرانی مناطق شهرداری تهران بهمنظور بازآفرینی هویت تاریخی میدان توپخانه (امام خمینی کنونی)، سرگرم اجرای پروژهی خانهی شهر یا بلدیهی قدیم در ضلع شمالی این میدان است. ظاهراً هدف از این پروژه «بازیابی شخصیت تاریخی میدان» است زیرا توپخانه «از دههی ۱۳۴۰، بارها مورد تغییر و تخریب قرار گرفته است».
فرشته (با بازی صدف عسگری) مادر جوانی است که با نوزاد چند ماههی خود در آپارتمانی در تهران زندگی میکند. او باید فرزندش را از پدر و مادرش که در دیداری سرزده تا چند ساعت دیگر به تهران میرسند، پنهان کند. جستوجوی فرشته و دوستش عاطفه (با بازی غزل شجاعی) برای یافتن محلی امن که تا فردا از نوزادش مراقبت کند، روایتگر تبعیض چندلایه علیه زنان، سوءاستفاده، سرکوب و همدلی است، روایت پرالتهابی که تماشاگر را جذب میکند.
حبیب القانیان در سال ۱۳۳۹ احداث این بنا را شروع کرد و آن را پلاسکو نامید چون خودش اولین و بزرگترین تولیدکنندهی انواع پلاستیک و ملامین در ایران بود. این بنا برای مدتی بلندترین ساختمان تهران بود و در پایتخت دومیلیونی از هر گوشهای دیده میشد؛ ساختمانی هفده طبقهای با اسکلت فلزی که ۵۶۰ واحد تجاری داشت و زیربنایش ۲۹ هزار متر مربع بود.
علاقهی توکویل به نهادهای آمریکایی بازتاب چیزی بیش از کنجکاوی بود: در موطن او، فرانسه، انقلابی که با آرمانهای والای مشابهی دربارهی برابری و دموکراسی آغاز شده بود پایان تلخی داشت. در موجی از خشونت که پس از رویدادهای سرنوشتساز سال 1789 به راه افتاد، چیزی نمانده بود که والدین توکویل با گیوتین اعدام شوند. برعکس، دموکراسیِ آمریکایی کارآمد بود ــ و توکویل میخواست علتش را بفهمد.