این اولین بار است که یک نهاد مردمیِ بینالمللی پس از مدت کوتاهی از وقوع جنایت در ایران رسیدگی حقوقی به آن را بر عهده میگیرد. این سرعت عمل سبب شد تا نه تنها شهادتها و رنج قربانیان این جنایت، تازه و دستنخورده به گوش قضات و جهانیان برسد بلکه در فاصلهی کوتاهی، داغداران و دادخواهان، روند دادخواهیِ ترمیمبخشی را تجربه کنند که در عین قدرتمند کردن آنها و ایجاد همدلی اجتماعی با ایشان، به مبارزهی دادخواهانهی آنان ابعاد تازهای میبخشد.
معمولاً اگر داستانی را از جای مناسبی شروع نکنیم، نتیجهگیری آن هم درست نخواهد بود. این امر در مورد تاریخ پیدایش جهان مدرن نیز صادق است. روایتهای سنتی به «عصر اکتشاف» اروپا در قرن پانزدهم، و ایجاد ارتباط دریایی بین غرب و شرق، اولویت میدهند. و این رویداد مهم تاریخی را، به کشف سرنوشتساز، هرچند تصادفیِ، آنچه به «دنیای جدید» شهرت یافت، گره میزنند.
رؤسای دولتها و سران نظامی، وطندوستی را دلیل اصلی پیروزی در جنگها میدانند اما واقعیت این است که سربازان برای فراموشیِ آنچه انجام میدهند و آنچه بر سرشان میآید، اغلب مست و نشئه جنگیدهاند. یکی از موضوعات مهمی که عمدتاً نادیده مانده، نقش اعتیاد سربازان به موادمخدر در نبردها است.
در کشورهای توسعهیافته، نابرابری درآمدی بیش از هرزمانی در نیمقرن گذشته است، بهگونهای که ۱۰درصد (دهک بالای) ثروتمند جامعه تقریباً نیمی از کل ثروت را در اختیار دارد و ۴۰درصد پایینی (چهار دهک پایین) تنها مالک ۳درصد از کل ثروت هستند.
«مردی تکیده و افتاده، با صدایی تودماغی و کشدار» تصویری بود که سالها، از مصرفکنندگان مواد مخدر برای ما ساخته میشد تا بترسیم و به سراغ مصرف مواد مخدر نرویم. اما به نظر میرسد که تصویر اعتیاد به مواد مخدر و روانگردان در سالهای اخیر تغییر کرده، و مصرفکنندهی مواد مخدر، در نگاه عموم، از «مجرم» به شهروندی نیازمند کمک یا بیماری محتاج درمان تبدیل شده است.
جنبش دانشجویی که در دههی هشتاد یکی از قدرتمندترین گروههای اجتماعی – سیاسی در ایران بود، در سالهای اخیر به شدت سرکوب و محدود شده و توانی برای به راه انداختن موج اعتراضات ندارد. اما آنچه از این جنبش باقیمانده با گام گذاشتن در مسیر خواستههای صنفی و معیشتی، بیشتر از قبل به مردم عادی و مطالبات آنها نزدیک شده است.