ترکیبی از جنگلزدایی، آتشسوزیهای جنگلی و خشکسالی صدها خفاش میوهخوار را از زیستگاه اصلیشان به باغهای میوه در نزدیکی مزارع متراکم پرورش خوک رانده است. این شرایط سبب ظهور ویروس نیپا شد که از خفاشهای مبتلا به بیماری به خوکها سرایت کرد و از خوکها به مزرعهداران. طی دو سال بعد بیماری بیش از صد نفر را کشت. این اتفاق باید باعث هشدار میشد.
وقتی پای مقابله با تغییرات اقلیمی و تأثیراتش به میان میآید، هم حزب سبزها و هم حزب محافظهکار بیش از حد به محلیگرایی، کمکهای داوطلبانهی مردمی و مسئولیتپذیری شرکتها توجه میکنند. همهی اینها ارزشمند است؛ اما هیچ یک کافی نیست.
بعد از فراگیری بیماریِ کووید ۱۹ و با توجه به بحرانهایی که نوع برخورد ما با محیط زیست پدید آورده آیا راهحلی بینالمللی وجود دارد تا بتوان فرد یا مملکتی را دربارهی آنچه اتفاق افتاده، مسئول دانست؟ در چه شرایطی میتوان سازوکارهایی بینالمللی ایجاد کرد تا از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند و در صورت وقوع بتواند حکومتها را پاسخگو کند؟
در شرایطی که مردم با مخاطرات فزاینده و نابرابر تغییرات اقلیمی روبهرو هستند، منطقی است که از خود بپرسیم چه حمایتی میتوانیم از دولتمان انتظار داشته باشیم. وقتی جامعهی ما در بحران است، حکومت ما چگونه عمل میکند؟ این بیماری عالمگیر فرصت دردناکی برای بازبینی واقعیت است.
شکی نیست که تغییر اقلیم مسئلهای علمی است و بسیار مهم است که به شکلی علمی به آن پرداخته شود؛ اما تغییر اقلیم مسئلهای سیاسی نیز هست ــ و باید از منظر سیاست نیز به آن پرداخت.
آیا، به موازات پیدایش و پیشرفت صورتهای غربی آیین بودایی، امکان دارد که مجالی برای پرداختن به بودای واقعی، حکیم ازدسترفتهای از هند باستان، فراهم شود؟ آیا امکان دارد افسانه را از واقعیت جدا کنیم، و خود بودا را دوباره به شکل موضوعی برای مکالمات کنونیمان درآوریم؟