پاره کردن تابلوها و نقاشیهایی که حاکی از تبعیض جنسیتیاند یا خراب کردن تندیسهای نژادپرستانه همانقدر که مشکلاتی را حل میکند مشکلات زیادی را هم به وجود میآورد. راه بهتری برای نبرد با نفرت وجود دارد.
بهرغم خاموشی زودهنگام کومیتاس و دست شستن از ساخت و اجرای موسیقی در پی نسلکشی ارامنه، او پدر موسیقی ارمنی به شمار میرود. کنسرواتوار موسیقی ایروان را به اسم او «کومیتاس» نامیدهاند. آرامگاه او نیز در همین شهر است و از آن با عنوان «پانتئون کومیتاس» یاد میکنند. هرچند نقش و تأثیر او به صورت خاص در موسیقی ارامنه و به صورت عام در موسیقی شرق میتوانست بسیار گستردهتر باشد، اما جایگاه او در میان ارمنیها همتراز یوهان سباستیان باخ در آلمان یا جوزپه وردی در ایتالیا است.
بعد از جنگ جهانی اول، یک بیماری عالمگیر معماری را متحول ساخت. در حالی که برخی از طراحان با دکوراسیونِ مجلل به تخریب و آسیب واکنش نشان دادند، مدرنیستها مسیر کاملاً متفاوتی را برگزیدند، به طوری که بسیاری از فضاهای خانگی را بر مبنایی مدلسازی کردند که یادآور بیمارستان بود.
تنها قانون است که به ایالات متحدهی آمریکا وحدت میبخشد ــ ما واحدی سیاسی متشکل از قانونگذارانایم. اگر آن جنگ داخلی هولناک رخ نداده بود، آمریکا شاید مثل شبهجزیرهی بالکان چیزی بیش از خودمختاریهای منطقهای نبود.
فراواقعی ضدِّ واقعی یا انکار واقعیت نیست فراتر از آن است عالمی است که در ضمیر ناخودآگاه ماست از آنجا که «انسان موجودی خیالباف است» به کمک قوهی تخیلِ خود، که به دست الهامات و اشراقاتِ شعور پنهانِ خود سپرده است، در خیالبافیهای خود در هنر خودبهخود پرده از آن برمیدارد، در حالتی که خود و قلم خود و زبان خود را بیش از هر چیز به نهادِ خود وانهاده است و این کاری است که سالوادور دالی در سال 1931 در تابلوی معروف خود پایداریِ حافظه به تصویر میکشد.
در آغاز دههی ۴۰ خورشیدی، ما ایرانیان با خیزِ بلندِ ایدئولوژیِ بومیگرایی و «موج بازگشت» به اصالت گذشته ـ که عمدتاً از تقابل با مدرنیزاسیونِ دولتی (تقابل با «دیگری»)، هویت میگرفت ـ روبهرو میشویم.