در دوران تیرهوتار جنگ جهانی دوم، سرکوب سیاسی و تحمیل «مالیات بر ثروت» بر اقلیتهای دینی نویسنده و هنرمندی به نام آرام را به فرار از ترکیه وامیدارد. او در کلبهای جنگلی در روستایی واقع در مرز گرجستان شوروی مخفی میشود و خاطرات تلخ دوران کودکی و شوک روحیِ ]ناشی از نسلکشی ارامنه در[ سال 1915 را در ذهن خود مرور میکند.
«چه کسی تاریخِ ما را خواهد نوشت؟» به دوراندیشی و ازخودگذشتگیِ چشمگیر در بحبوحهی هول و هراسی باورنکردنی میپردازد. این فیلم، داستان گروه کوچکی از یهودیان گتوی ورشو را روایت میکند که با عزمی جزم در پی حفظ شواهد و مدارکی برآمدند که اوضاع زندگی یهودیان و رفتار نازیها با ایشان را نشان میداد.
وقتی در ۱۵ سالگی تصمیم گرفتم که روزی کارگردان شوم، حرف مشهور لنین دربارهی سینما صادق به نظر میرسید؛ او سینما را «مهمترین هنر» خوانده بود. میانهی دههی ۱۹۶۰ بود و سینمای هنری، با آدمهای خارقالعادهای مثل اینگمار برگمن، آلن رِنه، فدریکو فلینی، کارول رید، آندری وایدا و آکیرا کوروساوا، در اوجِ خود به سر میبرد. همهی این افراد تجربهی مشترکی داشتند: همگی در دوران پختگی و بلوغ، فجایع جنگ جهانی دوم را از سر گذرانده بودند، هرچند برخی از آنها این فجایع را از نزدیک به چشم خود ندیده بودند.
میخواستم با چند زن دربارهی کار خانهداری و استمرار کسالتآور آن گفتگو کنم، و یادداشتی بنویسم. یادم آمد پیش از آن دوباره فیلم معروف ژان دیلمان، شمارهی ۲۳ کهدو کومرس، ۱۰۸۹ بروکسل را ببینم، که نزدیک به نیم قرن پیش ساخته شده، اما هنوز شاید گویاترین تصویر از یکنواختی و ملال کار خانگی است.
فیلم مستند «رهگذر نیمهشب»، در فاصلهی کوتاهی در دو جشنوارهی معتبر ساندنس و برلیناله به نمایش درآمد. در ساندنس موفق به کسب جایزهی ویژهی هیئت داوران در بخش مستند و در برلین دومین فیلم محبوب مخاطبان در بخش پاناروما شد. رهگذر نیمهشب که تنها با سه گوشی موبایل فیلمبرداری شده، قصهی مهاجرت یک خانوادهی فیلمساز است که به دنبال امنیت و آیندهی بهتر از وطنشان متواری میشوند.
این دیگر خبر کهنهایست که شمار زنان کارگردان در هالیوود به نسبت مردان، ناچیز است و چندان هم تغییر نمیکند. اما کمتر کسی میداند که روزگاری در همین هالیوود، در دورانی که زنان آمریکا هنوز حق رأی نداشتند، زن کارگردانی بود که بالاترین دستمزد کارگردانی را دریافت میکرد.