ارمنیهای ایران هر روز کمتر میشوند. هر بار که راه مهاجرت باز میشود، عدهای میروند و خیلی از شهرها از ارامنه خالی شده است. در آبادان قبل از انقلاب و جنگ، حدود دو هزار خانوادهی ارمنی زندگی میکردند و ارامنه برای خودشان چند مدرسه و کلیسا و انجمن داشتند. حالا اما، فقط یک ارمنی آنجا باقی مانده، که کلیددار تنها کلیسای سرپا ماندهی شهر است.
آیا دورانی که در آن به سر میبریم تأثیرگذارترین دوران در طول تاریخ بشریت است؟ اگر چنین باشد، چه مسئولیتهایی بر عهدهی ما خواهد بود؟ اگر بدانیم که آنچه امروز انجام میدهیم میتواند بر زندگی انسانها در هزار سال و شاید میلیونها سال آینده تأثیر بگذارد، باید دست به کدام فداکاریها بزنیم؟
در جریان جنگ جهانی دوم بیش از صدهزار نفر لهستانی راهی ایران شدند. عدهی کمی آنها در نهایت در ایران ماندند، ازدواج کردند و خانه و زندگی برای خود ساختند، روزنامه منتشر کردند، تئاتر و نمایشگاههای هنری و کنسرتهای موسیقی داشتند و رستوران و کافه و قنادی و آرایشگاه به راه انداختند. تبعیدیهای لهستانی در ایران، آنچنان که خود روایت کردهاند، از ایرانیان مهربانی و روی خوش دیدند. و گذر و حضورشان ردپای پررنگی در ایران باقی گذاشت.
بسیاری گفتهاند که انقلاب ۵۷، رخدادی بیسابقه بوده است و در تاریخ انقلابها نظیر و پیشینهای ندارد. به نظر من انقلابی که ما همه به عنوان انقلابی بدون تاریخ میشناسیم، در عالم نظر، تاریخ و شناسنامه دارد. اگر تاریخ و شناسنامهی آن را به درستی میشناختیم، انقلاب ایران نباید به این شیوه اتفاق میافتاد تا ما را به سرنوشت هولناک امروزی دچار کند.
انقلاب مشروطه و انقلاب سال ۵۷ چه شباهتها و تفاوتهایی دارند؟ چه عواملی مانع تحقق آزادی، عدالت و مردمسالاری در دوران مشروطه شد؟ حضور جبههی ملی و احزاب چپ در مجلس و دولت چه تأثیراتی داشت؟ اینها و پرسشهایی دیگر از این دست را در گفتگویی با کاظم کردوانی، جامعهشناس، در میان گذاشتهایم.
کشف آثار هنری و فناوریهای پیچیده با قدمت ۴۰ هزار ساله در اروپا این تصور را پدید آورده بود که جهشی ژنتیکی باعث به وجود آمدن گونهای از انسانها در اروپا شده است که نوعی برتری شناختی دارند. همین تصور مبنای بسیاری از توسعهطلبیهای استعماری و قوانین نژادپرستانه بود. اما وینس توضیح میدهد که یافتههای جدید نادرستی این تصور را نشان میدهند.