فرخ غفاری؛ پیشگام سینمای «ملی و بومی» ایران
پرویز نیکنام
در فاصلهی سالهای پس از ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۵، صرفاً چهار فیلم جدی داستانی در سینمای روشنفکری ایران ساخته شد که نیمی از آنها سهم غفاری است.
در فاصلهی سالهای پس از ۱۳۳۲ تا سال ۱۳۴۵، صرفاً چهار فیلم جدی داستانی در سینمای روشنفکری ایران ساخته شد که نیمی از آنها سهم غفاری است.
این متن برگردانِ گزیدهای از سخنرانیِ ماریو بارگاس یوسا است بههنگام دریافت جایزهی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۰.
«پاسخهایم را در شرایطی بهشدت دشوار، در میان دهها زندانی، با سری خمیده روی زانوانم نوشتهام.»
در سال ۱۳۶۳ وقتی شهلا لاهیجیِ چهلویکساله انتشارات روشنگران را تأسیس کرد، نه تنها صنعت نشر ایران کاملاً مردانه بود بلکه زنان به سرعت و با خشونت در حال حذف شدن از عرصهی عمومیِ بودند.
از نظر خانلری مهمترین وظیفهی دولت فراهم آوردن «تمام وسایل ممکن در باسواد کردن مردم» است.
با پیدایش جنبش آزادیخواهیِ زنان در دوران مشروطه، آنان نیز پا به فضای مطبوعات گذاشتند و به انتشار روزنامه و نشریه برای زنان پرداختند.
بیست سال پس از مرگ کلودیا، مادرم هنوز میگفت: «وقتی خواهرت مرد، تکهای از وجود من هم با او مرد. من دیگر هرگز سالم و سرحال نخواهم شد.»
امروز پس از گذشت ۷۵ سال چطور باید سالگرد تصویب «اعلامیهی جهانی حقوق بشر» و «میثاق منع و مجازات نسلکشی» را گرامی داشت؟
تقریباً یکچهارم کشورهای جهان نظامیانی دارند که هم با چکمه و هم با چرتکه سروکار دارند. با این حال، مطالعات انگشتشماری دربارهی پدیدهی حضور نظامیان در اقتصاد، نحوهی عملکرد اقتصادی و نتایج این فعالیتها، و تأثیری که در روابط و ساختار قدرت به جای میگذارد انجام شده است.
نمایشنامهنویسِ «آدم و حوا» کسی نبود مگر میرزادهی عشقی. کسی که نه قصهی آدم و حوا را قبول داشت نه حجاب را.
در آوریل ۲۰۰۳، نیروهای ارتش آمریکا وارد بغداد شدند. چند عراقی در یکی از میدانهای اصلیِ شهر سعی میکردند که یکی از مجسمههای بزرگ صدام حسین را پایین بکشند.
«اینجا خونهی تو هم باشه، الان که ما اینجا هستیم، محل کارِ ماست». این جمله نقلقولی است از یکی از مأموران امنیتی که در آبانماه برای بازداشت یک زوج خبرنگار و تفتیش به خانهی آنها رفته است.
آقای نیازمند عالیخانی را مدیری «بااطلاع، بزرگبین و آتیهنگر» توصیف میکند که «در اثر تدبیر در کار و بزرگبینی خاصی که داشت طی شش سال وزارت خود تکنوکراسی را بهجای بروکراسی در ایران متداول کرد. آنچنان تکنوکراسی که رکود شدید کشور را به شکوفایی باورنکردنی تبدیل کرد.»
امنیت انسانی یعنی «رهاییِ آدمیان از تهدیدهای شدید، گسترده، طولانی و فراگیری که زندگی و آزادیشان را به خطر میاندازد.»
در تاریکیِ شبی سرد و برفی در ایستگاه تاکسیِ فرودگاه اسلو ایستادهام. در سفیدیِ برفی که آسمان و زمین را پوشانده است، دو چشم سیاه درشت، دو دو زنان جلوی چشمانم ظاهر میشود.
دریا نویسندهای پنجاهوچند ساله است. در خانوادهای سکولار بزرگ شده و هرگز به مذهب و حجاب عقیده نداشته است. اما از چند سال پس از انقلاب تا همین یکسالونیمِ قبل به زور قانون مجبور بوده که موهایش را بپوشاند.
چه باعث میشود که زنی بدون دسترس به هیچ نوع آموزهی فمینیستی، پس از سالها سکوت و تحمل در تنهایی خودش به جایی برسد که بگوید اطاعت از آزارگر بس است و باید افسار زندگی خویش را از دیگران پس بگیرد؟
اگرچه رقابت در انتخاباتهای اقتدارگرا غالبا منصفانه نیست، اما نمایشی خواندن آنها هم با واقعیت انطباق ندارد. نفس برگزاری انتخابات تاثیری تدریجی بر کیفیت ادوار آتی انتخابات دارد. رقابت منظم موجب می شود که حاکم به درجاتی از پاسخگویی میل پیدا کند