گزیده‌ای از بهترین گزارش‌های فارسی

در این مجموعه، گزیده‌ای از بهترین گزارش‌های زبان فارسی، از چند نسل از روزنامه‌نگاران و نویسندگان ایران را گرد آورده‌ایم. این گزارش‌ها هریک به‌خودی‌خود ناب و خواندنی است و در کنار هم، نموداری از اینکه گزارش‌نویسی در صد سال گذشته، چه مسیری را در مطبوعات ایران پیموده است. البته گزارش‌نویسی در زبان فارسی سابقه‌ای تاریخی و بسیار طولانی دارد و مثلاً بخش‌هایی از تاریخ بیهقی و چهار مقاله‌ی عروضی بعد از حدود هزار سال، هنوز از بهترین گزارش‌های زبان فارسی به شمار می‌آیند. پاره‌هایی از این دو کتاب هم در بین گزارش‌های این مجموعه آمده است. و همچنین چند نمونه گزارشِ ترجمه از زبان‌های دیگر که انتشارشان در ایران به‌سهم خود بر غنای گزارش‌نویسیِ فارسی افزوده است.

گزیده‌ای از بهترین گزارش‌های فارسی ــ نسیم شمال

سعید نفیسی

این روزنامه نه چشم‌پرکن بود، نه خوش‌چاپ؛ مدیر آن وکیل و سناتور و وزیر سابق هم نبود. پس مردم چرا این‌قدر آن را می‌پسندیدند؟ از خود مردم بپرسید. نام این روزنامه به‌اندازه‌ای بر سر زبان‌ها بود که سید اشرف‌الدین قزوینی، مدیر آن را، مردم به‌نامِ نسیم شمال می‌شناختند و همه او را آقای «نسیم شمال» صدا می‌کردند.

بچه‌مسلمون ناف محله

صدرالدین الهی

صدرالدین الهی نیاز به معرفی ندارد. او در هر زمینه‌ای که قلم زد، استادیِ خود را به ثبوت رساند. ورزشی‌نویس مسلطی بود، پاورقی‌نویس درجه‌ی اولی شد؛ مصاحبه‌گر توانایی بود، گزارش‌نویس ممتازی شد؛ یادداشت‌نویس متبحری بود، استاد بی‌نظیری شد. به‌جرئت می‌توان گفت در نسل پیشین، روزنامه‌نگاری به قدرت او کم پیدا می‌شود.

گزیده‌ای از بهترین گزارش‌های فارسی ــ بوی جوی مولیان

محمد بهمن‌بیگی

محمد بهمن‌بیگی بنیان‌گذار آموزش‌وپرورش عشایری در ایران بود و از آنجا که ایل همواره در حرکت بود، او مدارس سیاری درست کرد که با ایل در حرکت باشند و دختران و پسران را سواد بیاموزند. زندگی او به حماسه شبیه است و در این مختصر نمی‌گنجد. همین اندازه بگوییم که زندگی وی حسدبرانگیز است.

گزیده‌ای از بهترین گزارش‌های فارسی

به انتخاب تحریریه‌ی آسو

گزارشْ صدای آدم‌ها‌یی است که در حاشیه قرار گرفته‌اند؛ روایت مکان‌ها‌یی است که ناشناخته مانده‌اند؛ بازشناسی و بازگو‌یی مسائلی است که پنهان نگه داشته شده‌اند؛ دیدن و شناختن و فاش‌کردن اعمال و رفتاری است که منافع و مصالح عمومی را نادیده گرفته‌اند.

نذر ابوالفضل توسط بی‌بی صغرا

محمدحسین پاپلی یزدی

دکتر محمدحسین پاپلی یزدی، استاد جغرافیا در دانشگاه فردوسی مشهد، زاده و بزرگشدهی یزد است. او در سال ۱۳۹۷ خاطراتش را از دوران کودکیاش در یزد با عنوان خاطرات شازده‌ی حمام در سه جلد در تهران منتشر کرد. خاطرات دکتر پاپلی یزدی مشحون از گزارشهای نابی است که درباره‌ی رفتار اجتماعی مردمِ شهرِ زادگاهش، یزد، نوشته است.

تبریز بعد از دنیا

رضا براهنی

آن‌هایی که مرا خوب نمی‌شناسند گمان می‌کنند که من یک نفرم، و به تبع آن فکر می‌کنند که تبریز من هم یک شهر است. آن اوایل نزدیک‌تر از آن بود که ببینمش. بخشی از خودم بود و نه هنوز به صورت تجزیه‌شده به دو بخش محیط و من. البته بادهای پائیزی‌اش بود که خاک را بی‌رحمانه توی چشم می‌پاشید و برف زمستان‌های سخت‌اش که وقتی درِ خانه را باز می‌کردی سینه به سینه‌ات ایستاده بود. یا تو خیلی کوتاه بودی یا برف سرکش و بلند.

سال‌های دانشکده (به‌مناسبتِ پنجاهمین سال تأسیس دانشکده‌ی علوم ارتباطات اجتماعی)

سیروس علی‌نژاد

دانشکده‌ی علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده‌ی نویی بود، رشته‌های تازه‌ای داشت، درس‌های تازه‌ای داشت و به نظر می‌رسد با هیچ دانشکده‌ی دیگری در ایرانِ دهه‌ی ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ قابل‌مقایسه نبود چون به‌همت دکتر مصطفی مصباح‌زاده استادانی در آن گرد آمده بودند که سطح دانشکده را بیش از حد دانشگاه‌های ایران بالا برده بودند.