تاریخ انتشار: 
1398/06/24

اثر ماندگار استعمار قدیم بر سیاست جدید

الیزابت بوتنر

wikimedia

در سال ۲۰۱۳، زمانی که سیاستمداران غربی درباره‌ی مداخله‌ی بالقوه در سوریه به گفتگو مشغول بودند، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا، زبیگنیف برژینسکی، گفت، «از این که می‌بینم بریتانیا و فرانسه با چه اشتیاقی طرفدار اقدام نظامی هستند، شگفت‌زده‌ هستم و البته از این واقعیت نیز آگاه‌ام که هر دوی این قدرت‌‌ها، همان سلطه‌جویان و استعمارگران قبلی در این منطقه بوده‌اند». رابرت گیلدی، در کتاب «امپراتوری‌های ذهن»، به نحوی استادانه در این زمینه سخن می‌گوید و تأثیرات منفی استعمار را، نه بر گذشته بلکه بر «سیاست‌‌های امروزی» نشان می‌دهد. قضیه‌ی سوریه، مثال بارزی است از تداوم «واکنش‌های استعماری» در این دو بزرگ‌ترین قدرت‌‌ استعماری پیشین در اروپا. 

کتاب گیلدی، پروژه‌‌‌ای که در سال ۲۰۱۳ هنگام ادای سخن‌رانی‌‌های وایلز در دانشگاه کوئینز در بلفاست شکل گرفت، قبل از انتشار، دستخوش تغییرات وسیعی شد. این کتاب در آغاز فقط چهار درس‌گفتار درباره‌ی «تذکار و تکرار در فرانسه: شکست، استعمار و پایداری از ۱۹۴۰ به بعد» بود اما به‌تدریج به طرحی بسیار بلندپروازانه‌‌ تبدیل شد. در این فرایند، تمرکز بر یک امپراتوری تک‌ملتی، جای خود را به مطالعه‌ی تطبیقی امپراتوری‌‌ها، نابودی آن‌‌ها و پیامدهایش در فرانسه و بریتانیا داد. برای مثال، ذهنیت سرسخت استعماری، به تکرار، با تاریخ مهاجرت از امپراتوری‌‌های پیشین درهم‌می‌آمیزد؛ مهاجرتی که دو مورد از پُرتنوع‌ترین جوامع اروپا را شکل داده است. ‌‌‌‌گیلدی، تمرکز خود را به حوزه‌ی زمانی وسیع‌تری بسط می‌دهد و از سقوط فرانسه در جنگ دوم جهانی تا بحران سوریه و حتی بسیاری تحولات اخیر، از جمله مواردی را که درست پیش از انتشار «امپراتوری‌های ذهن» رخ داده‌‌‌اند، بررسی می‌کند.

این رویکرد وسیع‌‌تر، مستلزم مطالعه‌‌‌ای متناسب‌‌تر و روزآمدتر است. انتقادهای محکم او طیف گسترده‌ای از مسائل را دربرمی‌گیرد: از نژادپرستی بریتانیایی و فرانسوی-هر دو متمرکز در مستعمرات و معطوف به گروه‌‌های اقلیت ساکن کلان‌شهرهای پسااستعماری- گرفته تا تأثیر میراث استعماری بر «مبارزه با تروریسم» از۱۱سپتامبر۲۰۰۱ به بعد، و طرز نگرش به اتحادیه‌ی اروپا.

گیلدی دفاعیه‌های‌ بی‌شمار موجود از نظام امپراتوری را که متعلق به دوران استعمار و پسااستعمار هستند، قاطعانه در‌هم‌می‌شکند؛ دفاعیاتی که همچنان تداوم نژادپرستی و اسلام‌هراسی را توجیه می‌کنند. او به همین میزان، خیال‌پردازی‌‌های مرتبط با قدرت جهانی را نیز نفی می‌کند. این هر دو اقدام او، برای آنان که همچنان اصرار می‌ورزند محاسن امپراتوری‌‌ها بسیار بیشتر از مضرّات آن‌‌ها بوده، به‌شدت ناخوشایند است. او مخالفان اتحاد کشورهای اروپایی را نیز محکوم می‌کند؛ کسانی (همانند بسیاری از سرکردگان برگزیت) که هنوز مجذوب افسانه‌ی عظمت امپراتوری قرن‌‌های گذشته‌‌‌اند و نیز کسانی که نسبت به تکثر فرهنگیِ بریتانیا و فرانسه که مستقیماً میراث دوران استعمار است، ناروادارند. به تنش‌‌های موجود در حومه‌ی کلان‌شهرهای فرانسه که از تنوع‌نژادی برخوردارند، «با عینک استعماری نگاه می‌کنند» و پلیس، طوری با اهالی این نواحی برخورد می‌کند که «انگار مستعمرات داخلی هستند». همچنین در بریتانیا «نتیجه‌ی همه‌پرسی ۲۳ ژوئن ۲۰۱۶، پیروزی هواداران انگلستان کوچک بود، و توسط کسانی سازمان‌دهی شد که به بریتانیای جهانی عقیده داشتند، نوعی خیال‌پردازیِ احیاشده درباره‌ی امپراتوری بریتانیا» که در آن، «۸۰ درصد از مخالفان مهاجرت، رأی به خروج» از اتحادیه‌ی اروپا دادند. 

مقایسه‌ی شباهت‌ها و تفاوت‌های بریتانیا و فرانسه به فهم بسیاری از مسائل تاریخی می‌انجامد، از جمله در مورد استعمار به دست مستعمره‌نشین‌ها و شیوه‌های سودجوییِ مستعمره‌نشین‌های سفیدپوست از مزایای ساختاری که به مانعی در برابر استعمارزدایی صلح‌آمیز بدل شد. بحث‌ ‌‌‌‌گیلدی از الجزایر آغاز می‌شود و به «سلطه‌گران سفیدپوست» بریتانیایی در کانادا، استرالیا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی و دیگر نقاط، از جمله ایرلند شمالی گسترش می‌یابد. جازدن اهالی جزایر فالکلند، مدافعان سرسخت رودزیای سفیدپوست‌نشین، و وفاداران اولستری، به عنوان «مستعمره‌نشین‌های بریتانیایی» همان‌قدر که از لحاظ سیاسی تحریک‌آمیز است، تأمل‌برانگیزاست. به همین ترتیب، ‌‌‌‌گیلدی تأکید می‌کند که جنگ‌‌های اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم در عراق، سوریه و دیگر جاها را باید جزئی از زنجیره‌‌‌ای دانست که سلطه‌ی استثماری بریتانیا و فرانسه از زمان جنگ اول جهانی را دربرمی‌گیرد. رفتار نواستعماری غربی‌ها در امپراتوری‌‌های پیشین و تاریخ استعمارزدایی که با سرچشمه‌‌های جامعه‌ی اقتصادی اروپا/ اتحادیه‌ی اروپا پیوند دارد از دیگر مضامین این کتاب است و گلیدا گزارش خود را تا پیوستگی‌‌ها و گسستگی‌‌های موجود در عصر مکرون و می ادامه می‌دهد. 

با توجه به نقشی محور موضوع کتاب برای درک این مسائل دگرگون‌کننده و مناقشه‌انگیز تاریخی و معاصر مایه‌ی تأسف است که نویسنده در چارچوب جغرافیایی به آنها می‌پردازد و نه در قالب مضامین گوناگون. ثلث اول کتاب عمدتاً شامل اطلاعاتی مقدماتی است که به راحتی می‌توان در دیگر کتاب‌های تاریخی مربوط به امپراتوری یافت. گیلدا می‌خواهد مسائل بیش از حد زیادی را پوشش دهد و در نتیجه به تعمق نمی‌پردازد و مضامین مهم را نه به طور متمرکز بلکه در فصل‌‌های متعدد مطرح می‌کند؛ در نتیجه، خوانندگان مجبور می‌شوند که لئالی حکمت را از گوشه و کنار کتاب جمع‌آوری کنند. در حالی که می‌شد اینها را کنار هم مطرح کرد تا پیوندشان آشکارتر شود. با این حال، باید به گلیدا آفرین گفت چون پیامدهای نابرابر امپراتوری برای استعمارگران و استعمارشدگان را افشا کرده و تأثیرات زیان‌بار آن‌‌ها- در گذشته، حال و‌ بی‌تردید آینده، چه در اروپا و چه در دیگر جاها را به خوبی نشان داده است.

 

برگردان: افشین احسانی


الیزابت بوتنر استاد تاریخ مدرن در دانشگاه آمستردام است. آن‌چه خواندید برگردان این نوشته‌ی او با عنوان اصلیِ زیر است:

Elizabeth Buettner, ‘Remembering and repeating’, The Times Literary Supplement, 12 June 2019.