تب‌های اولیه

انجمن زنان مترقی کُرد

سوما نگه‌داری‌نیا ــ منصور محمدی

داستان گروهی از زنان مترقی کُرد که حدود یک قرن پیش در زمان سقوط حکومت عثمانی برای حقوق زنان و کردها فعالیت می‌کردند و انجمنی تشکیل دادند که اولین حرکت سازمان‌یافته زنان کُرد بود.

فیلم مستند زام (زخم) ــ زندگی در زمین‌های مین‌گذاری‌شده

سوما نگه‌داری‌نیا ــ منصور محمدی

در دوران جنگِ ایران و عراق، میلیون‌ها مین در هر دو طرف مرزِ دو کشور کاشته شد که هنوز هم بعد از بیش از سه دهه که از پایان جنگ می‌گذرد، همچنان زیر خاک در کمین انسانها نشسته‌اند و از اهالی این مناطق قربانی می‌گیرند. در این فیلم داستان عمر را می‌بینیم که در نوجوانی در یکی از روستاهای کردستان بر اثر انفجار مین دست‌هایش قطع شده.

زنانی که من دیده‌ام

سوما نگهداری‌نیا

در مفهوم نوینی که سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) از سواد ارائه داده، سواد عبارت است از توانایی شناخت، درک، تفسیر، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد مکتوب در زمینه‌های گوناگون.

روایت زنان در بازخوانی چند کشتار

سوما نگهداری‌نیا

تاریخ کُردها پر از تجربه‌های تلخ مرگ‌ دسته‌جمعی در جنگ‌ها‌ست، هم تجربه‌ی زیسته‌ی قتل‌عام و هم تجربه‌ی سکوتی که قدرت‌های حاکم بر آنها تحمیل کرده‌اند تا سرکوب آنها را دیگرگونه بازنمایی کنند. و از این رو گاه تجربه‌ی دردناک کردها در سایه‌ی سکوت هرگز از ورای مرزهای جغرافیای فاجعه دورتر نرفته است.

گزارش یک زن‌کشی در قرن چهارم هجری

سوما نگه‌داری‌نیا

شبی که خواب رابعه را دیدم هنوز به وضوح در یادم مانده است. از معدود خواب‌های روشنی بود که در تمام این سالها دیده بودم. رابعه در راهروی تاریک مدرسه‌ای که پیشتر در آن درس خوانده بودم ایستاده بود، پایین راه‌پله‌ها کنار پنجره با چراغی در دستش. نیمرخش به من بود.  من از آن فاصله‌ی دور چهره‌اش را نمی‌دیدم و هرچه پیشتر می‌رفتم او دورتر می‌شد و نور چراغش کم‌سوتر.

زهرا دوغان؛ زندگی و اعتراض با نقاشی

سوما نگه‌داری‌نیا

آثار و نقاشیهای زهرا دوغان زمانی معروفیت جهانی یافت که بنکسی، هنرمند مشهور بریتانیایی، در سال ۲۰۱۵، در حمایت از او نقاشی دیواری بزرگی به طول بیش از ۲۰ متر را در یکی از خیابان های شهر نیویورک به نشانهی اعتراض به زندانی شدن او کشید و از دولت ترکیه خواست که زهرا دوغان را آزاد کند.

در گذار از افسانه‌ها به نوروز

سوما نگهداری‌نیا

او که در پی گفتگوی پدر و مادرش در مدح شجاعت برای یافتن بهار، راهیِ کوهستان شده در نهایت و بعد از سه شبانهروز نبرد با کولاک و سرما از زمستان شکست میخورد و در آخرین لحظات عمرش پس از ناامیدی از یافتن بهار با صخرهای که بر پشتش بسته است ضربهی محکمی بر زمین میکوبد و جان میدهد. شدت ضربه‌‌ به قدری است که بهار را که در اعماق زمین پنهان است از خواب بیدار می کند...

مرثیه‌ای بر فراموشی زبان و فرهنگ

سوما نگه‌داری‌نیا

به تابلو‌ها، ویترین مغازه‌ها و نوشته‌هایی که همه‌جا در احاطه‌شان بودم، نگاه می‌کردم، چیزی نمی‌فهمیدم و تنها به حدس و گمان‌ها بسنده می‌کردم. در آن روزها‌ی ابتدایی ورودم به سرزمین جدید، چیزی که بیش‌تر از آدم‌ها، فضای شهری و شیوه‌ی زندگی مردمان برایم غریب می‌نمود، کلمهها بودند.