فیلسوفِ فراموش؛ به مناسبت هشتادمین سالمرگ هانری برگسون
مهدی خلجی
شاید برگسون را بتوان اولین فیلسوفی دانست که در جامعهی تودهای قرن بیستم، و آغاز عصر رسانههای دیداری و شنیداری، به مُد روز بدل شد.
شاید برگسون را بتوان اولین فیلسوفی دانست که در جامعهی تودهای قرن بیستم، و آغاز عصر رسانههای دیداری و شنیداری، به مُد روز بدل شد.
سیر حکمت در اروپا، به قول نویسندهاش، محمد علی فروغی، ذکاءالملک، «نخستین تصنیفی است که افکار فیلسوفان اروپا را به زبان فارسی درمیآورد.» جلد اول این کتاب در سال ۱۳۱۰ خورشیدی، به چاپ رسید و در نود سال گذشته، به مثابهی یک مرجع و الگو در ادبیات فلسفی و زبان ترجمه به شمار رفته است.
عزتالله فولادوند اکنون ۸۵ سال دارد. کمتر کتابخواندهی فارسیدان علاقهمند به فلسفه سیاسیای هست که نام فولادوند را در چهار دههی اخیر نشنیده باشد و از ترجمههای دقیق و رواناش بهرهمنده نشده باشد. فولادوند در عین مترجم بودن اندیشمند و روشنفکر نیز هست اما این سویه از شخصیت او در سایهی ترجمههایش کمرنگ مانده است.
کارلو گینزبورگ بیهیچ ملاحظهای میگفت: «فوکو یک شارلاتان است.» آیزایا برلین تا اندازهای باملاحظهتر بود و با طعنه دربارهی دریدا میگفت: «فکر میکنم او احتمالاً یک شارلاتان واقعی است هرچند انسان باهوشی است.» امروزه برای این که پژوهشگر خوشنامی باشید باید در محدودهای جزئی و کاملاً مشخص از یک رشته تخصص داشته باشید و از اظهارنظرهای کلی اجتناب کنید.
آنچه در پی میآید، ملاحظاتی درآمدگونه، گذرا و گزیده دربارهی شیوهی پذیرش (reception) و دریافت (perception) هانا آرنت در زبان فارسی است و نکتههایی چند دربارهی چگونگی و چرایی سهل و ممتنع نمودن آثارش.
در بهار سال ۱۹۲۹، گروهی از دانشوران ممتاز در گراند هتل بِلوِدِر در تفریحگاه اسکیِ داووس در سوئیس گرد هم آمدند. این همان جایی است که کتاب کوهستان جادوییِ توماس مان از قبل با روایت داستانی دربارهی برگزاری یک کنگرهی بزرگ فلسفی، آن را به شهرت ادبی رسانده بود. در این گردهمایی، دو نفر از متنفذترین متفکران آن دوران، مارتین هایدگر و ارنست کاسیرر، درگیر بحثی فلسفی شدند که اهمیت تاریخی یافت.
نزدیک به دو دهه است که سومین پنجشنبهی نوامبر هر سال «روز جهانی فلسفه» خوانده میشود. امسال این روز مصادف با ۱۹ نوامبر است و به این مناسبت به دیدگاههای یکی از صاحبنظران ترکیهای در مورد فلسفهی معاصر در این کشور میپردازیم.
اما تلقی ما از بارداری، تولد و شیر دادن از پستان بسیار متفاوت با تلقی ما از موفقیتها و دستاوردهای فیزیکی دیگری مثل دو ماراتن است. از بارداری، تولد و شیر دادن از پستان یا به شیوهای نادرست تعریف و تمجید میکنیم یا اینکه آنها را نادیده میگیریم یا کماهمیت میپنداریم، یعنی آنها را صرفاً شانس یا امر تصادفیِ پیشپاافتادهای در زیستشناسی در نظر میگیریم.