در سال 1848، کارلو آلبرتو، پادشاه ایتالیا قانونی را امضاء کرد که بر اساس آن همهی شهروندان ایتالیایی با یکدیگر برابر بودند. نود سال بعد، نوهی او قانون دیگری را تنفیذ کرد که به این برابری پایان داد و بر تفاوت میان شهروندان درجهی یک و دو صحه گذاشت. یهودیان، که تا آن زمان با دیگر هموطنان خود «همسان» بودند، عضو نژادی «متفاوت» و پستتر شمرده شدند.
رادو ژوده، فیلمساز پرآوازهی رومانیایی در «ملت مرده» به بعضی از جنایتهای حکومت فاشیستی ژنرال یان آنتونسکو در دوران جنگ جهانی دوم میپردازد. این مستند، که در جشنوارههای بینالمللی با استقبال روبرو شده، در رومانی مخالفت ملیگرایانی را برانگیخته که در حسرت دوران سلطهی فاشیسم به سر میبرند و در پاسخ به فعالان حقوق بشر و روشنفکرانی که آنتونسکو را «جنایتکار جنگی» میخوانند، میگویند: «خب، که چی؟! همه چیز تو مشتش بود.»
کریستیَن پیچولینی، مهمان برنامهی رادیویی «هوای تازه»، انرژی و انگیزهی تازهای به پژوهشگرانی بخشیده است که کارشان تحقیق در مورد گروههای نفرتپراکن و نژادپرست است. پیچولینی در نوجوانی به یکی از گروههای نئونازی پیوست، و به زودی رهبر یکی از خشنترین گروههای معتقد به برتری نژاد سفید شد، اما از آن جنبش بیرون آمد و سازمانی برای مبارزه با نژادپرستی به راه انداخت.
رهبر نازیهای آلمان، در آغاز کار، از اعضای یک حزب کوچک ملیگرا بود. هیتلر چه روشی برای کسب محبوبیت در پیش گرفت؟ جامعهی آلمان در آن زمان چه شرایطی داشت؟ و او چگونه توانست حمایت بخش عظیمی از جامعه را به دست آورد، خود را منجی ملت معرفی کند، و رهبر کشور شود؟
چرا شهروندان معمولی آلمان همدست حکومت نازی شدند؟ آیا باید از قضاوت حقوقی دربارهی نسلکشی فراتر رفت و به داوری اخلاقی پرداخت؟ وظیفهی اخلاقی فرزندان عاملان نسلکشی چیست؟
از هویت واقعی نویسندگان «یکی از پرخوانندهترین کتابهای دنیا» چه میدانیم؟ چرا این اثر، جعلی و سرقت ادبی است؟ آیا میتوان محبوبیت پروتکلها را حاکی از یهودستیزیِ پنهانیِ گسترده و علاقهی شدید مردم به نظریههای توطئه دانست؟