در پسِ بحران اعتماد به نهادهای مدنی بیشک یکی از عوامل، به مدرسه مربوط میشود. ما در مقام شهروندان دیگر به طور کلی به حرف مسئولان اعتماد نداریم. ما به حکومت و نهادهای مدنی اعتقادی نداریم. این هم چیزی بسیار خوب و هم چیزی بینهایت مسئلهساز است زیرا وقتی شما نسبت به مراجع و مسئولان تردید میکنید، باید بتوانید مراجع خودتان یا مراجع دیگری را به جای آنها بگذارید.
در سال ۲۰۰۶، گروهی از پژوهشگران نروژی شروع به مطالعهی این موضوع کردند که چگونه رواندرمانانِ باتجربه به مردم کمک میکنند که خود را تغییر دهند. این گروه که میکائیل رونستاد، استاد روانشناسی بالینی در دانشگاه اسلو، آن را رهبری میکرد، پنجاه بیمار و درمانگرانشان را دنبال کردند و آنچه درمانگران را اثرگذار میکرد با دقتِ کامل به جزئیات، زیر نظر گرفتند.
درک این موضوع برای بسیاری دشوار است که چرا بیتکوین اینقدر خاص است. همهی ما حسابهای آنلاین داریم که در آن دلار، یورو یا ارزهای دیگر وجود دارد. این پول کاملاً دیجیتال است، در جهان واقعی وجود ندارد، فقط اعدادی است که در یک سیاههی دیجیتال در جایی ثبت شده. تنها سه درصد از نقدینگی ملی واقعاً به شکل فیزیکی وجود دارد؛ بقیهی آن دیجیتال است.
کرونا که به ایران رسید، مدام یاد سال ۸۲ بودم که بم لرزید و به فاصلهی کوتاهی دهها سازمان غیردولتی در دفتر یکی از انجمنها جمع شدند و با تشکیل ستاد هماهنگی برای جمعآوری کمک و رفتن به منطقهی زلزلهزده برنامهریزی کردند. حالا اما در بحبوحهی بحرانی فراگیرتر از زلزلهی بم، جامعهی مدنیِ زخمخورده و سرکوب شدهی ایران چه توان و ظرفیتی برای سازماندهی کمکهای داوطلبانهی مردمی دارد؟
بعد از فراگیری بیماریِ کووید ۱۹ و با توجه به بحرانهایی که نوع برخورد ما با محیط زیست پدید آورده آیا راهحلی بینالمللی وجود دارد تا بتوان فرد یا مملکتی را دربارهی آنچه اتفاق افتاده، مسئول دانست؟ در چه شرایطی میتوان سازوکارهایی بینالمللی ایجاد کرد تا از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند و در صورت وقوع بتواند حکومتها را پاسخگو کند؟
در روزگار کرونا مردم در ایران دو دسته شدهاند، کسانی که تشویق و گاه التماس میکنند که در خانه بمانیم و زنجیرهی انتقال ویروس را بشکنیم و کسانی که بیتوجه به توصیهها و خواهشها همچنان به زندگی عادی ادامه میدهند، رفت و آمد میکنند، سفر میروند و خطر را چندان جدی نگرفتهاند. این دودستگی را حتی در خانهها هم میتوان دید. حکومت منع رفت و آمد را اجباری نکرده و بار مسئولیت را به دوش جامعه انداخته است. جامعهای که به خود و به حکومت بیاعتمادتر از همیشه است.