دولت و کشور بیمار است، اقتصاد بیمار است، و بانکها کلاهشان پس معرکه است. بله نظام ممکن است فروبپاشد. من تمام مدت مضطرب و نگرانام. حالا مثل گذشته از بمباران نگران نیستم بلکه نگران آن چیزی هستم که پس از این آشوبها روی خواهد داد. این دفعه، نمیدانم آینده چه خواهد شد. هیچکس نمیداند. اما مطمئناً لبنانی که میشناسید دیگر وجود نخواهد داشت.
به باورِ امین مَعلوف، نویسنده و جُستارنویسِ لبنانیتبار فرانسوی و عضو فرهنگستان فرانسه، بسیاری از رویدادهای پیچیده و از نظر نمادین مهمی که در دورانِ ما روی دادهاند ــ از سقوط دیوار برلین گرفته تا فروریختن برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک در اثرِ انفجارهای تروریستی ــ مبداء واحدی دارند: سال ۱۹۷۹. سالی که دنیای ما هنوز با پیامدهای آن مواجه است.
پس از گذشت کمتر از یک دهه از انقلاب تونس که خاورمیانه را لرزاند و الهامبخش انقلابهای دموکراتیک در دیگر کشورهای عربی شد، دیدگاههای انقلابیون تونسی در حال تغییر است. سالهای طولانی تورم و بیکاری سبب شده که بسیاری از تونسیها باورشان به سیاست و حتی خود انقلاب را از دست بدهند.
چرا مارکس تلویحاً سرمایه را با شاهکاری ادبی مقایسه میکرد؟ خود او پیشتر در نامهی دیگری به انگلس در ژوئیهی ١٨۶۵ نوشته بود: «اکنون در مورد اثرم حقیقت را به تو میگویم. مزّیت نوشتههای من صرفنظر از نقائصشان این است که یک کل هنری را تشکیل میدهند.»
سرنگونی هواپیمای اوکراینی موجی از خشم و اندوه برانگیخت. نزدیکی زمانی این تراژدی با اعتراضات آبان ماه باعث شد تا این خشم و اندوه به اعتراضات گستردهتر مردم گره بخورد. تا چه حد این نزدیکیِ زمانی میتواند به نزدیکی سیاسی و اجتماعی بینجامد؟ در این باره با دکتر سعید پیوندی، استاد جامعهشناسی دانشگاه لورن فرانسه، گفتوگو کردیم.
اغراق نیست اگر بگوییم چیزی که میتوان آن را «مسئلهی دولت» نامید، مهمترین پرسش سیاست در ایران معاصر است. با این نهاد چه باید کرد؟ پیش از انقلاب راه حل سادهای برای حل «مسئلهی دولت» وجود داشت: باید دولت را تسخیر کنیم و به وسیلهی آن جامعهای جدید بنا نهیم. انقلاب و پیامدهای آن به جامعهی ایران نشان داد «مسئلهی دولت» بغرنجتر از چیزی است که پیشتر تصور میشد. انقلاب درک ما را از سیاست تلختر و در عین حال پیچیدهتر کرد.