سانسور در تاریخ همهی کشورها وجود داشته اما کشورهای پیشرفته تلاش کردهاند تا از این تاریخ عبور کنند. مثل کشورهای اروپایی که در دوران قرون وسطی کلیسا بر آنها حاکمیت داشت و سانسور هم به حدی وجود داشت که حتی فردی مثل گالیله به دلیل بیان نظریات علمیاش محاکمه شد.
از صبح برف سنگینی میبارد. هوا خاکستری و فضای شهر ملتهب است. میادین اصلی از نیروهای امنیتی پر شدهاند. مأموران موتورسوارِ یگان ویژه، ونهای نیروی انتظامی و ماشینهای سیاهرنگ زرهی. اخبار گوشه و کنار کشور حاکی از اعتراضات گستردهی مردم به افزایش قیمت بنزین است. هر لحظه در توئیتر، اینستاگرام و تلگرام ویدئوی جدیدی از اعتراضات مردم منتشر میشود. حجم اطلاعاتی که شهروندان از اعتراضات منتشر میکنند، شگفتآور است.
قطع دسترسی به اینترنت جهانی در پی اعتراضات سراسری در ایران و چراغهای خاموش کاربران ساکن ایران برای روزهای متوالی، باعث نگرانی جدی فعالان حقوقبشر و حقوق دیجیتال شد و موضوع اینترنت در ایران را به یکی از موضوعات اصلی اجلاس جهانی راهبردی اینترنت در برلین تبدیل کرد. در حاشیهی این نشست با کاوه آذرهوش، محقق سیاست اینترنتی گفتگو کردیم و از او پرسیدیم اهمیت اینترنت در چیست؟ نسبتش با حقوقبشر چیست؟ دولتهای اقتدارگرا چطور اینترنت را کنترل میکنند و آیندهی اینترنت در ایران چه خواهد شد؟
از کاربران ایران خواستم برای من آن لحظه را توصیف کنند، همان لحظهای که ناگهان فهمیدند اینترنت واقعاً قطع شده است و وضعیت و احساسشون در روزهای بعد و تأثیری که نبودِ اینترنت در روزمرهی آنها گذاشت. این گزارش، تنها گوشهای از حرفهای شهروندان ایران است که روزهای متوالی وحشتِ سرکوب و بازداشت و کشتار در خیابانها و خانهها را از یکسو و قطع اینترنت را از سوی دیگر همزمان زیستند.
دورویی و ریاکاری در سیاست امری غیرمنتظره نیست اما در هیچ جایی به اندازهی شرکتهای فناوری اطلاعات چشمگیر نیست، یعنی همان شرکتهایی که از حباب اینترنتی اخیر بیش از بقیه سود بردهاند...
اکنون که این مطلب را برای نشریهی تایم مینویسم پشت یک دفتر در خارج از جامو، شهری در شمال هند، در میان علفهای بلند و تیز پنهان شدهام. در سه هفتهی گذشته اینجا تنها جایی است که توانستهام به شبکهی اینترنت و دنیای خارج متصل شوم. یک روز پیش از خانهام در کشمیر، منطقهی مورد مناقشه در هیمالایا، تقریباً ۲۰۰ مایل رانندگی کردم تا به اینجا برسم. لازم بود به خویشاوندان و دوستان نگران خود در بیرون از کشمیر زنگ بزنم و به آنها بگویم که فعلاً سالم هستم. وقتی به جامو رسیدم، دقیقاً احساس زندانیای را داشتم که از زندان آزاد شده اما فقط برای مدتی محدود.