چگونه یکی از بزرگترین فیلسوفان دنیا برداشتهایی چنین اشتباه داشته است؟ بیتردید دیوید هیوم شایستهی جایگاه رفیعی در میان بزرگان فلسفه است اما هرجا پای سیاست در میان بوده، دچار خطا شده است.
همهی مسیحیان به خدا اعتقاد ندارند. در دههی ۱۹۶۰، فرقهای از «مسیحیانِ بیدین» برای مدتی کوتاه رشد کرد. این به معنای آن بود که آنها تعالیم اخلاقی عیسی را قبول داشتند اما منکر چیزی بودند که منضمات الهیاتیِ انجیل میدانستند که باری سنگین بر تعالیم عیسی شده بود.
در مه ۱۹۹۲، اساتید دانشگاه کمبریج از پیشنهاد اعطای مدرک افتخاریِ مؤسسهی معتبرشان به ژاک دریدا سخت برآشفته شدند. به دنبال آن ۱۴ فیلسوف شناختهشدهی جهانی نامهای به نشریهی تایمز نوشتند، آنان معترض بودند که «معیارهای مرسوم و پذیرفتهشدهی وضوح و دقت دربارهی آثار آقای دریدا صدق نمیکند.»
فیلسوف فرانسوی نظریهاش را چنین خلاصه کرده است: «هیچگاه ما آزادتر از وقتی نبودهایم که تحت اشغال حکومت آلمان بودیم.» بینش اصلی سارتر این بود که ما زمانی کاملاً به حدود آزادی خود و سرشت حقیقی آن واقف میشویم که از حیث فیزیکی و جسمانی از عمل و فعالیت کردن بازمیمانیم. اگر او برحق باشد، آنگاه این بیماریِ همهگیر فرصتی است برای آنکه بار دیگر دریابیم که منظور از آزاد بودن چیست.
فیلسوف فرانسوی نظریهاش را چنین خلاصه کرده است: «هیچگاه ما آزادتر از وقتی نبودهایم که تحت اشغال حکومت آلمان بودیم.» بینش اصلی سارتر این بود که ما زمانی کاملاً به حدود آزادی خود و سرشت حقیقی آن واقف میشویم که از حیث فیزیکی و جسمانی از عمل و فعالیت کردن بازمیمانیم. اگر او برحق باشد، آنگاه این بیماریِ همهگیر فرصتی است برای آنکه بار دیگر دریابیم که منظور از آزاد بودن چیست.
هنگامیکه ساکت میمانیم تا زندگی آسانتری داشته باشیم، مسلماً از سر بزدلیمان بوده است چون در واقع داریم اجازه میدهیم که دیدگاههای غیرقابل اعتماد زیر سؤال نروند و افرادی را که از ما شجاعتر بودهاند به حال خود رها میکنیم تا خودشان گلیمشان را از آب بیرون بکشند.